کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منقضی
/monqazi/
معنی
۱. گذشته؛ سپریشونده؛ سپریشده.
۲. نابودگردیده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سپری، سرآمده، گذشته
دیکشنری
lapsed
-
جستوجوی دقیق
-
منقضی
واژگان مترادف و متضاد
سپری، سرآمده، گذشته
-
منقضی
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ) [ ع . ] (اِفا.) تمام شده ، به آخر رسیده .
-
منقضی
لغتنامه دهخدا
منقضی .[ م ُ ق َ ] (ع ص ) سپری شونده و نابودشونده . (آنندراج ). تمام شده و به انجام رسیده و پرداخته شده و به سرآمده و ناپدیدشده و نابودشده و درگذشته . (ناظم الاطباء). برسیده . گذشته و سپری شده . (یادداشت مرحوم دهخدا).- منقضی شدن ؛ به سر آمدن . گذشتن...
-
منقضی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monqazi ۱. گذشته؛ سپریشونده؛ سپریشده.۲. نابودگردیده.
-
واژههای مشابه
-
منقضی شدن
واژگان مترادف و متضاد
سپریشدن، گذشتن، به سر رسیدن، پایان یافتن، سرآمدن، انقضا یافتن، خاتمه یافتن ≠ شروعشدن
-
منقضی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
افقد , انقض
-
منقضى شد
دیکشنری فارسی به عربی
استحق
-
شكایت منقضی شده
دیکشنری فارسی به عربی
الدعوى المتقادمة
-
جستوجو در متن
-
expirant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منقضی شدن
-
expired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منقضی شده، سپری
-
expiries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منقضی می شود، انقضاء
-
الدعوى المتقادمة
دیکشنری عربی به فارسی
شكايت منقضي شده
-
elapse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذشت، سپری شدن، گذشتن، منقضی شدن