کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منقسم
/monqasem/
معنی
قسمتشده؛ بخشبخششده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تقسیمشده، بخشبخش، حصهحصه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منقسم
واژگان مترادف و متضاد
تقسیمشده، بخشبخش، حصهحصه
-
منقسم
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ س ) [ ع . ] (اِفا.) بخش بخش شده ، قسمت شده .
-
منقسم
لغتنامه دهخدا
منقسم . [ م ُ ق َ س ِ ] (ع ص ) بخش بخش شونده . (آنندراج ). بخش بخش شده و قسمت شده . (ناظم الاطباء). تقسیم شده : عقلاگفته اند هر گناه که از مردم صادر شود منقسم است بر چهار قسم . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 117). مراتب پیغمبران منقسم به چهار است . (حبیب ال...
-
منقسم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monqasem قسمتشده؛ بخشبخششده.
-
واژههای مشابه
-
منقسم شدن
واژگان مترادف و متضاد
تقسیمشدن، بخشبخش شدن، حصهحصه شدن، تکهتکه شدن
-
واژههای همآوا
-
منقصم
لغتنامه دهخدا
منقصم . [ م ُ ق َ ص ِ ] (ع ص ) شکسته شونده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شکسته شده و جداشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انقصام شود.
-
جستوجو در متن
-
انقسام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enqesām منقسم شدن؛ قسمت شدن؛ بخشبخش شدن.
-
disparts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا می شود، شکافتن، منقسم کردن، جدا شدن، تقسیم شدن، هدف گیری کردن، جدا کردن
-
partite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم، جدا شده، جانبه، قسمتی، منقسم به قسمت های جدا جدا
-
trifurcated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سهگانه، بسه شاخه تقسیم شدن، بسه قسمت منقسم شدن
-
disparting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور زدن، شکافتن، منقسم کردن، جدا شدن، تقسیم شدن، هدف گیری کردن، جدا کردن
-
bilobate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوبلکت، دولختی، منقسم بدو لخته، دو لبه