کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفی حقیقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
negative image 2
تصویر منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. در فیلم سیاه و سفید، تصویری که سایهروشن آن عکس سایهروشن موضوع است 2. در فیلم رنگی، تصویری که رنگهای آن مکمل رنگهای موضوع است
-
negative accommodation
تطابق منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تطبیق چشم برای فاصلههای دور به یاری رها شدن ماهیچۀ مژگانی از انقباض
-
minus strand
رشتۀ منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رشتۀ نارمزگذار
-
negative impedance
رهبندی منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نوعی رهبندی که با افزایش جریان اُفت ولتاژ دو سر آن کاهش مییابد
-
negative lens
عدسی منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← عدسی واگرا
-
منفی باف
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) کسی که همیشه جنبة منفی امور را می بیند.
-
حجر منفی
لغتنامه دهخدا
حجر منفی . [ ح َ ج َرِ م ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) حکیم مؤمن گوید: بنون بعد از میم و قبل از فا، سنگی است که از نواحی مصر آرند شبیه بسنگ ریزه و ابلق از الوان مختلفه ، طلای سائیده ٔ او با آب باعث بی حسی عضو میگردد -انتهی . داود ضریر انطاکی در تذک...
-
طرف منفی
لغتنامه دهخدا
طرف منفی .[ طَ رَ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در مناظرات و دعاوی حقوقی بر کسی اطلاق شود که منکر موضوع است .
-
عمر منفی
لغتنامه دهخدا
عمر منفی . [ ع ُ م َ رِ م ِ ] (اِخ ) ابن مختار. رجوع به عمرمختار شود.
-
منفی باف
لغتنامه دهخدا
منفی باف . [ م َ ] (نف مرکب ) آدمی که همیشه آیه ٔ یأس می خواند و جنبه ٔ منفی کار را می بیند و می گیرد و حتی المقدور از انجام دادن کار یا اظهار امیدواری درباره ٔ آن خودداری می کند و بیشتر به شرح معایب و موانع و مشکلات آن می پردازد. (فرهنگ لغات عامیان...
-
منفی بافی
لغتنامه دهخدا
منفی بافی . [ م َ ] (حامص مرکب ) کار آدم منفی باف . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). صفت و حالت منفی باف . رجوع به منفی باف شود.
-
negative feedback
بازخورد منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی بازخورد که موجب کاهش یا توقف رفتار میشود
-
شتاب منفی
دیکشنری فارسی به عربی
تاخر
-
موازنه منفی
دیکشنری فارسی به عربی
التوازن السلبي
-
منفی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انکار