کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
negative camber
کجی منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] انحراف بخش فوقانی چرخ به سمت درون، نسبت به محور قائم
-
true negative
منفی حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] 1. نتیجۀ منفی آزمون در افراد سالم 2. افراد سالمی که نتیجۀ آزمون منفی داشتهاند
-
negative picture, negative 2, cliché photographique (fr.), cliché 3
منفیِ عکس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] در هنر عکاسی، نگارۀ منفی تصویر
-
false negative
منفی کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] 1. نتیجۀ منفی آزمون در افراد بیمار 2. افراد بیماری که نتیجۀ آزمون منفی داشتهاند
-
منفی واسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← نسخۀ منفیِ واسط
-
برش منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← برش نسخۀ منفی
-
negative stability
پایداری منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وضعیتی که در آن هواگرد براثر نیروی خارجی از حالت توازن خارج میشود و تمایل به بازگشت به حالت اولیه ندارد، حتی اگر نیروی خارجی دیگر وجود نداشته باشد متـ . پایداری ایستای منفی negative static stability
-
negative image 2
تصویر منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. در فیلم سیاه و سفید، تصویری که سایهروشن آن عکس سایهروشن موضوع است 2. در فیلم رنگی، تصویری که رنگهای آن مکمل رنگهای موضوع است
-
negative accommodation
تطابق منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تطبیق چشم برای فاصلههای دور به یاری رها شدن ماهیچۀ مژگانی از انقباض
-
minus strand
رشتۀ منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رشتۀ نارمزگذار
-
negative impedance
رهبندی منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نوعی رهبندی که با افزایش جریان اُفت ولتاژ دو سر آن کاهش مییابد
-
negative lens
عدسی منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← عدسی واگرا
-
منفی باف
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) کسی که همیشه جنبة منفی امور را می بیند.
-
حجر منفی
لغتنامه دهخدا
حجر منفی . [ ح َ ج َرِ م ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) حکیم مؤمن گوید: بنون بعد از میم و قبل از فا، سنگی است که از نواحی مصر آرند شبیه بسنگ ریزه و ابلق از الوان مختلفه ، طلای سائیده ٔ او با آب باعث بی حسی عضو میگردد -انتهی . داود ضریر انطاکی در تذک...
-
طرف منفی
لغتنامه دهخدا
طرف منفی .[ طَ رَ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در مناظرات و دعاوی حقوقی بر کسی اطلاق شود که منکر موضوع است .