کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفهق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منفهق
لغتنامه دهخدا
منفهق . [ م ُ ف َ هَِ] (ع ص ) برق فراخ گردیده و جز آن . (از منتهی الارب ). برق و آب فراخ . (آنندراج ). برق فراخ شده و پراکنده گشته . (ناظم الاطباء). فراخ . واسع. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
منفحق
لغتنامه دهخدا
منفحق . [ م ُ ف َ ح ِ ] (ع ص ) طریق منفحق ؛راه گشاد. (از اقرب الموارد). رجوع به منفهق شود.
-
جستوجو در متن
-
منفحق
لغتنامه دهخدا
منفحق . [ م ُ ف َ ح ِ ] (ع ص ) طریق منفحق ؛راه گشاد. (از اقرب الموارد). رجوع به منفهق شود.