کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منفهة
لغتنامه دهخدا
منفهة. [ م ُ ن َف ْ ف َ هََ ] (ع ص ) رجوع به مُنَفَّه شود.
-
واژههای همآوا
-
منفحة
لغتنامه دهخدا
منفحة. [ م ِ ف َ ح َ ] (ع اِ) پنیر مایه . (مهذب الاسماء). به معنی انفحة است که شکنبه باشد. (منتهی الارب ). انفحة که از شکم بزغاله بیرون آرند. (از اقرب الموارد). شکنبه ٔ بره و بزغاله مادامی که شیر می خورد و علف نخورده باشد. ج ، منافح . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
منفه
لغتنامه دهخدا
منفه . [ م ُ ن َف ْ ف َه ْ] (ع ص ) شتر مانده کرده ، و مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ): بعیر منفه ؛ شتر مانده کرده شده . (ناظم الاطباء). جمل منفه ؛ شتر نر مانده و خسته کرده . تأنیث آن مُنَفَّهَة. (از اقرب الموارد).