کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفعل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منفعل
/monfa'el/
معنی
۱. اثرپذیرفته.
۲. شرمنده؛ شرمسار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پشیمان، تائب
۲. بیاراده
۳. اثرپذیر، تاثیرپذیر، پذیرا
۴. خجل، شرمسار، شرمنده
برابر فارسی
کنش پذیر
دیکشنری
contrite, passive
-
جستوجوی دقیق
-
منفعل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشیمان، تائب ۲. بیاراده ۳. اثرپذیر، تاثیرپذیر، پذیرا ۴. خجل، شرمسار، شرمنده
-
منفعل
فرهنگ واژههای سره
کنش پذیر
-
منفعل
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ عِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - اثر پذیرفته . 2 - خجل ، شرمسار.
-
منفعل
لغتنامه دهخدا
منفعل . [ م ُ ف َ ع ِ ] (ع ص ) کرده شده و ساخته شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انفعال شود. || اثر چیزی پذیرنده . (غیاث ) (آنندراج ). اثر چیزی پذیرفته . (ناظم الاطباء). متأثرشده : که از فعل فاعل اندر منفعل پدید آید. (زادالمسافرین ناص...
-
منفعل
دیکشنری عربی به فارسی
گازدار
-
منفعل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monfa'el ۱. اثرپذیرفته.۲. شرمنده؛ شرمسار.
-
منفعل
دیکشنری فارسی به عربی
سلبي
-
منفعل
واژهنامه آزاد
تاثیرپذیر
-
واژههای مشابه
-
منفعل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شرمنده شدن، شرمسار گشتن، خجل گشتن ۲. تاثیر پذیرفتن
-
passive object
شیء منفعل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شیئی که فقط به محرک خارجی واکنش نشان میدهد و بهتنهایی نمیتواند عملکردی را آغاز کند
-
غير منفعل
دیکشنری عربی به فارسی
تالم ناپذير , بيحس , پوست کلفت , بي عاطفه , خونسرد
-
passive-aggressive personality disorder, negativistic personality disorder
اختلال شخصیت پرخاشگر منفعل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال شخصیت که در آن فرد همواره در مورد خود و دیگران دچار دودلی است و به شکل تعلّل و کلّهشقّی و ناکارآمدی و خلفوعدههای پیدرپی بروز میکند
-
جستوجو در متن
-
passivation
فرهنگ لغات علمی
منفعلسازی