کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منفرد
/monfared/
معنی
۱. تنها؛ یکه.
۲. یگانه؛ بیهمتا.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
یگانه، تکین، تکتا
دیکشنری
distinct, individual, lonely, odd, particular, single, solitary, special
-
جستوجوی دقیق
-
منفرد
فرهنگ واژههای سره
یگانه، تکین، تکتا
-
منفرد
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ رِ) [ ع . ] (اِفا.) مجرد، تنها.
-
منفرد
لغتنامه دهخدا
منفرد. [ م َ رِ ] (اِخ ) یا «منفروا» (1232-1266م .) پادشاه سیسیل از سال 1258م . تا سال 1266 م .او پسر قانونی امپراتور فریدریک دوم بود و در مقابل حمله ٔ شارل اول به قلمروش مقاومت کرد. (از لاروس ).
-
منفرد
لغتنامه دهخدا
منفرد. [ م ُ ف َ رِ ] (ع ص )تنها. (آنندراج ) (غیاث ). تنها و مجرد و یکه و یکتا.(ناظم الاطباء). یگانه . فرد : آن مجتهد طریقت آن منفرد حقیقت ... از ائمه ٔ وقت بود. (تذکرةالاولیاء عطار چ کتابخانه ٔ مرکزی ج 2 ص 255). || ممتاز. مشخص . شاخص : مرزبان ... از...
-
منفرد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monfared ۱. تنها؛ یکه.۲. یگانه؛ بیهمتا.
-
منفرد
دیکشنری فارسی به عربی
فرد , مفرد
-
واژههای مشابه
-
single footing
پِی منفرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] نوعی پِی که بار یک ستون را به خاک منتقل کند
-
عزف منفرد
دیکشنری عربی به فارسی
تک , تک نوازي , تک خواني , بطور انفرادي
-
منفرد ذکر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خصص
-
ساکت و منفرد و منزوی
فرهنگ گنجواژه
گوشهنشین.
-
جستوجو در متن
-
manfred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منفرد
-
minargent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منفرد
-
یکی یکدانه
فرهنگ گنجواژه
منفرد.