کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منغص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منغص
/monaqqas/
معنی
۱. مکدر؛ تیره.
۲. ناگوار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تیره، کدر، مکدر، ناخوش، ناگوار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منغص
واژگان مترادف و متضاد
تیره، کدر، مکدر، ناخوش، ناگوار
-
منغص
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ غَّ) [ ع . ] (اِمف .) تیره ، ناگوار.
-
منغص
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ غِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تیره گرداننده . 2 - ناخوش کننده .
-
منغص
لغتنامه دهخدا
منغص . [ م ُ ن َغ ْ غ َ ] (ع ص ) مکدر و تیره . (غیاث ). مکدر و تیره و ناخوش . (آنندراج ). زندگانی سخت و تیره .(ناظم الاطباء). ناگوار : چون از دنیا جز اندکی به تو ندهند و آن نیز منغص و مکدر... (کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 778). و آنگاه در حال منغص و مک...
-
منغص
لغتنامه دهخدا
منغص . [ م ُ ن َغ ْ غ ِ ] (ع ص ) کسی و یا چیزی که زندگانی را بر کسی سخت و تیره میکند. (ناظم الاطباء). ناخوش و ناگوار کننده . مکدرکننده : به مرضی انجامید که آخر امراض و منغص اغراض بود. (راحةالصدور راوندی ). اگر فرقت خانه و وطن ، منغص این حال نبودی جمع...
-
منغص
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی] [قدیمی] monaqqas ۱. مکدر؛ تیره.۲. ناگوار.
-
منغص
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] monaqqes ۱. تیرهکننده.۲. کسی یا چیزی که زندگانی را بر کسی تیره و ناگوار کند.
-
منغص
واژهنامه آزاد
تیره؛ ناگوار
-
واژههای همآوا
-
منغس
لغتنامه دهخدا
منغس . [ م ُ غ َس س ] (ع ص ) غوطه خورده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گربه ٔ رانده شده به غس غس گفتن . (ناظم الاطباء).
-
منقص
لغتنامه دهخدا
منقص . [ م ُ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) ناقص کننده . مقابل مکمل : مجرد نسب ، علت بزرگی و پادشاهی نیست والا حسب ذاتی وجوداً و عدماً مکمل ومنقص آن نتواند بود. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 162).
-
جستوجو در متن
-
spoilsport
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spoilsport، کسیکه بازی دیگران را خراب میکند، کسی که عیش دیگران را منغص میکند
-
spoilsports
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spoilsports، کسیکه بازی دیگران را خراب میکند، کسی که عیش دیگران را منغص میکند
-
ثلب
لغتنامه دهخدا
ثلب . [ ث َ ل َ ] (ع اِمص ) ترنجیدگی . || ریم . ریمناکی . || (مص )رخنه دار شدن . شکافته شدن . || منغص شدن .