کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منعوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منعوش
لغتنامه دهخدا
منعوش . [ م َ ] (ع ص ) میت منعوش ؛ مرده ٔ برنعش نهاده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برده شده بر نعش . (از اقرب الموارد). رجوع به نعش شود.
-
واژههای همآوا
-
مناوش
لغتنامه دهخدا
مناوش . [ ] (ع ص ) منویش . بنفش . رنگ ارغوانی برکشیده بر روی آبی پررنگ . (از دزی ج 2 ص 617).