کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منعام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منعام
لغتنامه دهخدا
منعام . [ م ِ ] (ع ص ) مرد بسیار فضل و احسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسیار بخشش کننده . (غیاث ): رجل منعام ؛ مرد بسیار فضل و احسان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مناعم
لغتنامه دهخدا
مناعم . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) نبت مناعم ؛ گیاه نرم و نازک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). گیاه نرم و نازک و باطراوت . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
معمار
لغتنامه دهخدا
معمار. [ م ِ ] (ع ص ، اِ) بسیار عمارت کننده و این صیغه ٔ مبالغه است چنانکه مِنعام به معنی مرد بسیاربخشش . (غیاث ) (آنندراج ).مردی بسیار عمارت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه عمارت کند و موجب رونق و تعالی گردد : زهی معمار انصاف تو کرده در و دیوار ...