کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منطقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منطقی
معنی
(مَ طِ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به منطق : منطق دان ، عالم منطق . 2 - آن چه از روی تفکر و تعقل گفته شود.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. عقلایی، عقلانی، مدلل، درست، سنجیده، معقول
۲. روششناس، منطقدان
۳. جدلی ≠ غیرمنطقی، نامعقول
برابر فارسی
بخردانه، خردورز
دیکشنری
level, close, intellectual, just, sound, legitimate, logical, lucid, rational, reasonable, sensible
-
جستوجوی دقیق
-
منطقی
واژگان مترادف و متضاد
۱. عقلایی، عقلانی، مدلل، درست، سنجیده، معقول ۲. روششناس، منطقدان ۳. جدلی ≠ غیرمنطقی، نامعقول
-
منطقی
فرهنگ واژههای سره
بخردانه، خردورز
-
منطقی
فرهنگ فارسی معین
(مَ طِ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به منطق : منطق دان ، عالم منطق . 2 - آن چه از روی تفکر و تعقل گفته شود.
-
منطقی
لغتنامه دهخدا
منطقی . [ م َ طِ ] (ص نسبی ) منسوب به علم منطق . (ناظم الاطباء). مربوط به علم منطق . مستدل . با استدلال . بر اساس برهان و دلیل : خردمندان را بنماییم به برهانهای عقلی و به حجتهای منطقی که آمدن مردم از کجاست . (زادالمسافرین ناصرخسرو چ برلین ص 4). ... ا...
-
منطقی
لغتنامه دهخدا
منطقی . [م َ طِ ] (اِخ ) تخلص قاضی میرحسین بن معین الدین میبدی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به حسین میبدی شود.
-
منطقی
دیکشنری فارسی به عربی
مجدال , منطقي
-
واژههای مشابه
-
منطقي
دیکشنری عربی به فارسی
منطقي , استدلا لي , گزيدن , انتخاب کردن
-
منطقي
دیکشنری عربی به فارسی
منطق دان
-
logical sum
مجموع منطقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← ترکیب فصلی
-
logical subject
فاعل منطقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژه یا عبارتی که بر انجامدهندۀ رویداد فعل دلالت دارد
-
logical form
صورت منطقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حوزهای در نظریۀ حاکمیت و مرجعگزینی و برنامۀ کمینهگرا که در آن سیطرۀ سورها (quantifier) و عناصر شبیه به آن تعیین میشود
-
logical product
ضرب منطقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← ترکیب عطفی
-
ابراهیم منطقی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم منطقی . [ اِ م ِ م َ طِ ] (اِخ ) رضی الدین ابراهیم بن سلیمان رومی . عالمی فاضل و متدین بود. هفت بار بحج رفت و در 732 هَ .ق . به دمشق درگذشت .
-
حسین منطقی
لغتنامه دهخدا
حسین منطقی . [ ح ُ س َ ن ِ م َ طِ ] (اِخ ) رجوع به حسین میبدی شود.