کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منطبق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منطبق
/montabeq/
معنی
۱. برهمنهاده؛ بررویهمنهادهشده.
۲. مطابق؛ برابر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. برابر، تطبیقیافته، مطابق، موافق، یکسان
۲. برهمنهاده، رویهمقرارگرفته
برابر فارسی
سازگار، همساز، هم سو، برابر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منطبق
واژگان مترادف و متضاد
۱. برابر، تطبیقیافته، مطابق، موافق، یکسان ۲. برهمنهاده، رویهمقرارگرفته
-
منطبق
فرهنگ واژههای سره
سازگار، همساز، هم سو، برابر
-
منطبق
فرهنگ فارسی معین
(مُ طَ بِ) [ ع . ] (اِ فا.) مطابق ، برابر، بر روی هم نهاده شده ، تطبیق یافته .
-
منطبق
لغتنامه دهخدا
منطبق . [ ] (اِخ ) بتی از مس مخصوص سلف و عک و اشعریین که از میان آن کلامی شنیده میشد که مانند آن را کسی نشنیده بود پس چون آن را شکستند شمشیری از درونش درآمد که حضرت رسول اکرم آن را برگزیدو نامش را مخذم (برنده ) نهاد. (از معجم البلدان ).
-
منطبق
لغتنامه دهخدا
منطبق . [ م ُ طَ ب ِ ] (ع ص ) برهم نهاده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). به روی هم نهاده . (ناظم الاطباء). || برابر و موافق آینده . (آنندراج ) (غیاث ) (از منتهی الارب ). برابرشده و موافق آینده . (ناظم الاطباء) : چون تمامت بر این قضیت متفق گشت...
-
منطبق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] montabeq ۱. برهمنهاده؛ بررویهمنهادهشده.۲. مطابق؛ برابر.
-
منطبق
دیکشنری فارسی به عربی
متوافق
-
واژههای مشابه
-
منطبق شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تزامن
-
منطبق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سجل
-
جستوجو در متن
-
coinciding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزمان است، منطبق
-
matched game
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازی منطبق
-
congruous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متضاد، منطبق، متجانس، در خور
-
superposed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابراز شده است، منطبق کردن با، قرار دادن