کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منصوص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منصوص
/mansus/
معنی
حدیث یا سخنی که با نص گفته شده؛ محقَّق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منصوص
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - معین شده . 2 - به ثبوت رسانیده . 3 - آنچه از آیات قرآن و احادیث که صریح و آشکار باشد و محتاج به تأویل نبود.
-
منصوص
لغتنامه دهخدا
منصوص . [ م َ ] (ع ص ) به تحقیق رسانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). در نهایت تفحص تحقیق شده . (ناظم الاطباء). || آنچه از آیت صریح غیر محتاج به تأویل یا از حدیث صریح به ثبوت رسانیده شده باشد. (غیاث ) (آنندراج ). به ثبوت رسانیده شده . (ناظم الاطباء).- ح...
-
منصوص
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mansus حدیث یا سخنی که با نص گفته شده؛ محقَّق.
-
منصوص
واژهنامه آزاد
بدون تعیین - نامعین - آنچه که حکمی درباره آن وجود ندارد و با استنتاج از امور منصوص بدان اطلاق می شود
-
واژههای مشابه
-
قیاس منصوص العله
لغتنامه دهخدا
قیاس منصوص العله . [ س ِ م َ صُل ْ ع ِل ْل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) هرگاه قانونگزار در بیان قوانین موضوعه علت حکم را اظهار کند قاضی میتواند به استناد آن علت اظهار شده در موارد مشابه هم حکم مذکور را جاری سازد و این عمل را قیاس م...
-
جستوجو در متن
-
قیاس قطعی
لغتنامه دهخدا
قیاس قطعی . [ س ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) و آن قیاسی است که برای قیاس کننده عملاً قطع به نتیجه ٔ قیاس حاصل شود. اقسام قیاس قطعی عبارتند از: قیاس منصوص العله ، قیاس مستنبطالعله ٔ قطعی ، تنقیح مناط قطعی و قیاس اولویت قطعی . تقریباً ...
-
مفترض
لغتنامه دهخدا
مفترض . [ م ُ ت َ رَ ] (ع ص ) فرموده ٔ خدای . (مهذب الاسماء) (السامی ). فریضه کرده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : پس نکو گفت آن رسول خوش جوازذره ای عقلت به از صوم و نماززآنکه عقلت جوهر این دو عرض این دو در تکمیل آ...
-
طلق
لغتنامه دهخدا
طلق . [ طِ ] (ع ص ) حلال . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). بی آمیغ. خالص . روا. گویند: هو لک طلقاً و اعطیته من طلق مالی ؛ یعنی خالص و جید. (منتهی الارب ).- طلق ِ حلال باردان ؛ مجموع بمعنی شراب ، طلق بمعنی خالص و حلال بمعنی بیرون آمده ...
-
قیاس اصولی
لغتنامه دهخدا
قیاس اصولی . [ س ِ اُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح اصول و فقه ) قیاس فقهی . هرگاه موضوعی در قانون حکمش معلوم باشد (مثل اینکه صغر در قانون حکمش حجر است ) و علت آن حکم هم معلوم باشد میتوان در موضوعات دیگری که قانون حکمش را بیان نکرده (ولی علت مزبو...
-
مواهب
لغتنامه دهخدا
مواهب . [ م َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ مَوهَبَة. (منتهی الارب ) (دهار) (اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). عطیه ها. ج ِ موهبت . (غیاث ) : منتظریم جواب این نامه را... تا به تازه گشتن اخبار سلامتی خان ... لباس شادی پوشیم و آن را از بزرگتر مواهب شمریم . (تاریخ بیهقی ...
-
متولی
لغتنامه دهخدا
متولی . [ م ُ ت َ وَل ْ لی ] (ع ص ) دوستی دارنده . (آنندراج ) (غیاث ). دوست و دوستی دارنده با کسی . (ناظم الاطباء). || کار پذیرنده . (دهار). کسی که کاری به خود گیرد و به کار کسی اقدام نماید و امری را به گردن گیرد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). بر...
-
نص
لغتنامه دهخدا
نص . [ ن َص ص ] (ع مص ) برداشتن حدیث را به سوی کسی . (منتهی الارب ). برداشتن حدیث را. (از زوزنی ). رفع حدیث . (فرهنگ خطی ). برگردانیدن حدیث را به سوی کسی که حدیث کرده بود. (از ناظم الاطباء).برداشتن و اسناد دادن حدیث را به کسی . (از متن اللغة). رفع و ...
-
قیاس
لغتنامه دهخدا
قیاس . (ع اِ) ج ِ قوس . (از اقرب الموارد). رجوع به قوس شود. || (مص ) به ناز خرامیدن . (از اقرب الموارد). || اندازه گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندازه گرفتن دو چیز. دو چیز را با هم سنجیدن . (فرهنگ فارسی معین ). برابر گرفتن با کسی در قیام و ...