کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منصور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) سیف الدین ابوبکر، شانزدهمین از ممالیک بحری مصر است . (از 741-742). (از طبقات سلاطین اسلام ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) سیف الدین قلاوون ، هشتمین از ممالیک بحری مصر است (از 678-689). (از طبقات سلاطین اسلام ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) شجاع الدین بن شفف الدین مظفربن امیر مبارزالدین محمد : منصوربن مظفر غازی است حرز من وز این خجسته نام بر اعدا مظفرم . حافظ (دیوان چ قزوینی ص 225).شهنشاه مظفرفر شجاع ملک و دین منصورکه جود بی دریغش خنده بر ابر بهاران زد. حافظ (ایضاً...
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) صلاح الدین محمد. بیست و پنجمین از ممالیک بحری مصر است (از 762-764 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) عبداﷲ. دوازدهمین ائمه ٔ رسی (593-614 هَ . ق .)وی در 614 وفات یافت . (از طبقات سلاطین اسلام ص 92).
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) عبداﷲ. نهمین از رسولیان یمن (803-829 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ).
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) علاءالدین علی ، بیست وهفتمین از ممالیک بحری مصر است . (از 778-783). (از طبقات سلاطین اسلام ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) لقب امام قائم منتظر مهدی (ع ). (منتهی الارب ) (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن محمدبن عبداﷲ المعافری القحطانی ، مکنی به ابوعامر (متوفی به سال 392 هَ . ق .). امیر اندلس در دولت مؤید اموی و یکی از شجاعان و داهیان بود. اصل وی از جزیرةالخضراء است و به ایام جوانی به قرطبه رفت و در آنجا کارش بالا...
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) نورالدین علی ، سومین از ممالیک بحری مصری است (از 655-657 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (ع ص ) نصرت یافته . (مهذب الاسماء). نصرت و یاری داده شده . (آنندراج ). یاری کرده شده و نصرت کرده شده . و حمایت شده و پناه داده شده از جانب خداوند عالم . (ناظم الاطباء) : فلایسرف فی القتل انه کان منصوراً. (قرآن 33/17).هر که منصور ناصرش ...
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ](اِخ ) ابن الناصربن علناس ششمین از بنی حماد که در سال 481 تا 498 امارت داشت . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ](اِخ ) ابن مسلم بن علی بن ابی الخرجین الحلبی ، مکنی به ابونصر معروف به ابن ابی الدمیک . ادیب ، فاضل ، نحوی وشاعر بود. او را تصانیفی است و ردودی بر ابن جنی دارد از آن جمله است تتمة ما قصر فیه ابن جنی فی شرح ابیات الحماسة. (از معجم الادبا...
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ](اِخ ) رجوع به ابوطاهر اسماعیل بن محمد منصور شود.
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ](اِخ ) رجوع به نصیرالدین ارتق ارسلان المنصور شود.