کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منصه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منصه
/manasse/
معنی
جایگاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. کرسی، تخت
۲. محلحضور، جایگاه
۳. جلوهگاه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منصه
واژگان مترادف و متضاد
۱. کرسی، تخت ۲. محلحضور، جایگاه ۳. جلوهگاه
-
منصه
فرهنگ فارسی معین
(مِ نَ صَّ) [ ع . منصة ] (اِ.) 1 - تخت ، سریر. 2 - جای ظاهر شدن چیزی .
-
منصه
لغتنامه دهخدا
منصه . [ م ِن َص ْ ص َ / ص ِ ] (ع اِ) جای ظاهر شدن چیزی ، لهذا به لحاظ همین معنی به معنی تخت یا سریر که عروس را بر آن نشانده جلوه دهند و او را بر داماد و دیگر ناظرین آنجا ظاهر کنند. (غیاث ). منصة : مگر نص خبر را بر منصه ٔ صحت این شخص جلوه کرده اند. (...
-
منصه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مِنصَّة] [قدیمی] manasse جایگاه.
-
واژههای مشابه
-
منصة
لغتنامه دهخدا
منصة. [ م َ ن َص ْ ص َ ] (ع اِ) حجله و خانه ٔ آراسته جهت عروس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
منصة
لغتنامه دهخدا
منصة. [ م ِ ن َص ْ ص َ ] (ع اِ) جلوه گاه عروس . (مهذب الاسماء). آنچه بر آن عروس را نشانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کرسیی که عروس را بر بالای آن نشانند تا از میان زنان دیده شود. (از اقرب الموارد). تخت و یا سریر که عروس را بر آن نشانن...
-
منصة خطابية
دیکشنری عربی به فارسی
ميز مخصوص قراءت , ميز جاکتابي , تريبون
-
واژههای همآوا
-
منسح
لغتنامه دهخدا
منسح . [ م ِ س َ ] (ع اِ) آنچه بدان خاک پرانند و به فارسی سکو است . (آنندراج ).
-
منصح
لغتنامه دهخدا
منصح . [ م ِ ص َ ] (ع اِ) سوزن . مِنصَحَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
میز مخصوص قراءت
دیکشنری فارسی به عربی
منصة خطابية
-
میز جاکتابی
دیکشنری فارسی به عربی
منصة خطابية
-
تریبون
دیکشنری فارسی به عربی
منصة خطابية