کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منشق
/monšaq[q]/
معنی
شکافتهشده؛ ترکیده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پاره، شکافته
۲. ترکیده، منفجر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منشق
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاره، شکافته ۲. ترکیده، منفجر
-
منشق
لغتنامه دهخدا
منشق . [ م َ ش َ ] (ع اِ) بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
منشق
لغتنامه دهخدا
منشق . [ م ُ ش َق ق /م ُ ] (ع ص ) شکافته شونده و پاره شونده . (غیاث ) (آنندراج ). شکافته شده و دریده . (ناظم الاطباء). شکافتن . چاک . دوپاره . پاره . (یادداشت مرحوم دهخدا) : به باغ آرزو خصمت سیه رو باد چون فندق دلش چون پسته پیوسته به دست قهر تو منشق ...
-
منشق
لغتنامه دهخدا
منشق . [ م ُ ش ِ ] (ع ص ) بویاننده ٔ نشوق که دارویی است دربینی کردنی و دربینی کننده آن را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه دارو در بینی می نهد. (ناظم الاطباء). رجوع به انشاق شود.
-
منشق
دیکشنری عربی به فارسی
معاند , منکر , مخالف , ناراضي(درامورسياسي) , مخالف (عقيده عموم) , ناموافق
-
منشق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: منشقّ] [قدیمی] monšaq[q] شکافتهشده؛ ترکیده.
-
جستوجو در متن
-
منکر
دیکشنری فارسی به عربی
منشق
-
ناراضی(درامورسیاسی)
دیکشنری فارسی به عربی
منشق
-
مخالف (عقیده عموم)
دیکشنری فارسی به عربی
منشق
-
ناموافق
دیکشنری فارسی به عربی
منشق
-
معاند
دیکشنری فارسی به عربی
حقود , معارضة , منشق
-
ابتعاج
لغتنامه دهخدا
ابتعاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکافته شدن . شکافتن . دریدن . انفراج . منشق گشتن .
-
دوپاره
لغتنامه دهخدا
دوپاره . [ دُ رَ / رَ ] (ص مرکب ) دو نصفه و نیمه شده . (ناظم الاطباء). دو بخش . (از آنندراج ). از میان به دونیم . منشق .
-
مخالف
دیکشنری فارسی به عربی
اجنبي , تقابلي , خصم , ضد , لا , متناقض , مضاد , مع , معارض , معارضة , مکروه , منشق