کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منشد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منشد
/monšed/
معنی
آنکه شعر دیگری را میخواند؛ شعرخوان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منشد
فرهنگ فارسی معین
(مُ ش ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - خواننده و آورندة شعر از دیگری . مق منشی . 2 - راه نماینده . 3 - هجو کننده .
-
منشد
فرهنگ فارسی معین
(مُ شَ) [ ع . ] (اِمف .) شعر خوانده شده از دیگری .
-
منشد
لغتنامه دهخدا
منشد. [ م ُ ش ِ ] (ع ص ) شعرخواننده . (آنندراج ) (غیاث ) (از منتهی الارب ). آنکه شعر می خواند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : جان سخنوران را مرشد نشید من به بهر چنین نشیدی منشد رشید بهتر. خاقانی .بیتی یا قطعه ای که در بعضی از آن ، داعی منشد است و...
-
منشد
لغتنامه دهخدا
منشد.[ م ُ ش ِ ] (اِخ ) موضعی است میان رضوی و ساحل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به معجم البلدان شود.
-
منشد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] monšed آنکه شعر دیگری را میخواند؛ شعرخوان.
-
واژههای مشابه
-
منشد جدا
دیکشنری عربی به فارسی
سفت , شق , محکم کشيدن , کشيده , مات کردن , درهم پيچيدن , محکم بسته شده (مثل طناب دور يک بسته)
-
جستوجو در متن
-
محکم کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
منشد جدا
-
محکم بسته شده (مثل طناب دور یک بسته)
دیکشنری فارسی به عربی
منشد جدا
-
درهم پیچیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تشابک , منشد جدا
-
مات کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تعجب , کش ملک , منشد جدا
-
کشیده
دیکشنری فارسی به عربی
زمن , شامل , لمدة طويلة , مستطيل , منشد جدا
-
شق
دیکشنری فارسی به عربی
بديل , خشبي , شخص , غير مرن , قاسي , منشد جدا , وخز
-
سفت
دیکشنری فارسی به عربی
بشدة , خرسانة , زمن , سميک , شخص , شدة , صلب , صوم , عنيد , غير مرن , قاسي , مادة مقلصة , مقرن , منشد جدا