کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منشا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منشا
/manša'/
معنی
۱. جای پیدا شدن؛ محل پیدایش.
۲. محل نمو و پرورش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اصل، سرچشمه، مبداء، محل پیدایش، منبع
۲. سبب، باعث، موجب
۳. جای نشوونما
دیکشنری
birthplace, fount, fountain, germ, mother, origin, parent, root, source
-
جستوجوی دقیق
-
منشا
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصل، سرچشمه، مبداء، محل پیدایش، منبع ۲. سبب، باعث، موجب ۳. جای نشوونما
-
منشا
لغتنامه دهخدا
منشا. [ م َ ] (ع اِ) منشاء : چرا پس چون هوا کو را به قهر از سوی آب آردبه ساعت باز بگریزد به سوی مولد و منشا. ناصرخسرو.به هیچ نوع گناهی دگر نمی دانم مرا جز اینکه از این شهر مولد و منشاست . مسعودسعد.پرده ٔ فقرم مشیمه دست لطفم قابله خاک شروان مولد و دار...
-
منشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] manša' ۱. جای پیدا شدن؛ محل پیدایش.۲. محل نمو و پرورش.
-
منشا
دیکشنری فارسی به عربی
اصل , نسل
-
واژههای همآوا
-
منشع
لغتنامه دهخدا
منشع. [ م َ ش َ ] (ع مص ) نشع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به نشع شود.
-
منشع
لغتنامه دهخدا
منشع. [ م ِ ش َ ] (ع اِ) دارودان که بدان دارو در بینی ریزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مِنشعة شود.
-
منشع
لغتنامه دهخدا
منشع. [ م ُ ش َع ع ] (ع ص ) گرگ غارت آورنده در گوسفندان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انشعاع شود.
-
جستوجو در متن
-
mycotoxin
قارچزهرابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادۀ سمی با منشأ قارچی
-
essential pyroclast
آذرآوار اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آذرآواری با منشأ ماگما
-
biomineral
زیستکانی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] هر کانی که منشأ آشکار آلی داشته باشد
-
arteralgia
سرخرگدرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] دردی، مانند سردرد، که منشأ آن یک سرخرگ است
-
etiology 1
سبب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] علت یا منشأ بیماری یا اختلال
-
arthroneuralgia
پیمفصلدرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] دردی که منشأ آن مفصل یا نواحی نزدیک به آن است