کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منشآت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منشآت
/monša'āt/
معنی
نوشتهها؛ نامهها.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منشآت
فرهنگ فارسی معین
(مُ شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نوشتجات منشیانه . 2 - مجموعة نامه ها.
-
منشآت
لغتنامه دهخدا
منشآت . [ م ُ ش َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ منشاءة. (ناظم الاطباء). رجوع به منشاءة شود.- الجواری المنشآت ؛ کشتیهای بلندبادبان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و له الجوار المنشآت فی البحر کالاعلام . (قرآن 24/55). این عروس زیبا... چون دیگر ...
-
منشآت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منشٲة] monša'āt نوشتهها؛ نامهها.
-
واژههای مشابه
-
منشات
واژگان مترادف و متضاد
تحریرات، مراسلات، مکتوبات، نامهها
-
واژههای همآوا
-
منشات
واژگان مترادف و متضاد
تحریرات، مراسلات، مکتوبات، نامهها
-
جستوجو در متن
-
مکاتیب
واژگان مترادف و متضاد
مکتوبها، نوشتهها، نامهها، بنشتهها، رقعات، منشات، مرقومهها ≠ مجالس
-
منشاءة
لغتنامه دهخدا
منشاءة. [ م ُ ش َ ءَ ] (ع ص ) تأنیث مُنشَاءْ. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منشاء شود. || کشتی بلندبادبان . ج ، منشآت . (ناظم الاطباء). رجوع به منشآت شود.
-
طغرا
لغتنامه دهخدا
طغرا. [ طُ ] (اِخ ) تخلص شاعری است از مشهد مقدس ، صاحب دیوان و مثنوی و منشآت که اکثر اشعارش در این کتاب به طریق استناد مذکور است . (آنندراج ).
-
دریاوار
لغتنامه دهخدا
دریاوار. [ دَرْ ] (ص مرکب ) چون دریا. دریافش . بحرسان : جواهر تهنیت نثار کرد بر دست دریاوار و بازوی نهنگ کردار... (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 9).
-
معمول شدن
لغتنامه دهخدا
معمول شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عمل شدن . به کار بسته شدن : به هر خدمت که مقرر گردد چاکرانه معمول خواهد شد. (منشآت قائم مقام ). || مرسوم شدن . رایج گشتن . متداول شدن .
-
اسکودری
لغتنامه دهخدا
اسکودری . [اِ دِ ] (اِخ ) (مادام ) نام زوجه ٔ اسکودری شاعر فرانسوی است . وی در فن نثر مهارت تام داشت . بعض منشآت وی را جمع و نشر کرده اند.
-
افضل الدین
لغتنامه دهخدا
افضل الدین . [ اَ ض َ لُدْ دی ] (اِخ ) مسعود. در یکی از منشآت خواجه رشیدالدین نام اوآمده است . رجوع به کتاب از سعدی تا جامی ص 98 شود.