کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منسوخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منسوخ
/mansux/
معنی
۱. نسخشده؛ ازبینبردهشده.
۲. ردشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. نسخ، نسخشده، باطلگردیده، فسخشده
۲. ازبینرفته، ورافتاده، نامتداول، نارایج، دمده ≠ رایج، مد
دیکشنری
archaic, dated, dead, defunct, obsolete, out-of-date, outdated, outmoded
-
جستوجوی دقیق
-
منسوخ
واژگان مترادف و متضاد
۱. نسخ، نسخشده، باطلگردیده، فسخشده ۲. ازبینرفته، ورافتاده، نامتداول، نارایج، دمده ≠ رایج، مد
-
منسوخ
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) مطرود شده ، رد کرده شده .
-
منسوخ
لغتنامه دهخدا
منسوخ . [ م َ ] (ع ص ) نیست گردانیده شده و ردکرده شده . (غیاث ). محوشده و نابودگشته و باطل شده و متروک گشته و موقوف شده . (ناظم الاطباء). نسخ شده . زائل شده . ورافتاده . از تداول افتاده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : نزد یک اختراع او منسوخ مایه ٔ کتبهای ی...
-
منسوخ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mansux ۱. نسخشده؛ ازبینبردهشده.۲. ردشده.
-
منسوخ
دیکشنری فارسی به عربی
الغ , زائل , معتق , ميت
-
واژههای مشابه
-
منسوخ شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازرواج افتادن، نامتداول گشتن، از بین رفتن ≠ باب شدن، متداول گشتن ۲. لغو شدن، ملغا شدن، باطل شدن ۳. نامعتبر شدن، از اعتبار افتادن
-
منسوخ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. باطل کردن، ازبین بردن ۲. لغو کردن، ملغا ساختن ≠ باب کردن، متداول ساختن ۳. ازرواج انداختن
-
منسوخ گشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. باطل شدن، ازبین رفتن ۲. لغو شدن، ملغا شدن ≠ باب شدن، متداول شدن ۳. ور افتادن
-
منسوخ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
الغ
-
technology obsolescence
منسوخشدگی فنّاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] از رده خارج شدن یک فنّاوری در پی ورود یک فنّاوری بهتر
-
ناسخ و منسوخ
فرهنگ گنجواژه
توالی منطقی آیات قرانی.
-
جستوجو در متن
-
mensual
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منسوخ
-
disused
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استفاده نکردن، منسوخ