کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منزلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منزلی
لغتنامه دهخدا
منزلی . [ م َ زِ ] (ص نسبی ) منسوب به منزل . مربوط به خانه و سرای و بیت : پس صناعت تدبیر منزل که آن را حکمت منزلی خوانند، نظر باشد در حال این جماعت بر وجهی که مقتضی مصلحت عموم بود. (اخلاق ناصری ). حکمت عملی منشعب به سه شعبه است اول خلقی دوم منزلی سوم...
-
واژههای مشابه
-
حسین منزلی
لغتنامه دهخدا
حسین منزلی . [ ح ُ س َ ن ِ م َ زِ ] (اِخ ) ابن علی منزلی حنفی فقیه . او راست : «عمدة الناسک » که در 1011 هَ . ق . 1602/ م . تألیف کرده است . (ایضاح المکنون ) (معجم المؤلفین ).
-
بی منزلی
لغتنامه دهخدا
بی منزلی . [ م َ زِ ] (حامص مرکب ) (از: بی + منزل + ی ) بی مقامی . بی جایگاهی . بدون منزل (مرحله ) بودن : همتش از غایت روشندلی آمده در منزل بی منزلی . نظامی .رجوع به منزل شود.
-
تدبير منزلي
دیکشنری عربی به فارسی
خانه داري , اداره منزل
-
جستوجو در متن
-
خانه داری
دیکشنری فارسی به عربی
تدبير منزلي
-
اداره منزل
دیکشنری فارسی به عربی
تدبير منزلي
-
آیرتام
لغتنامه دهخدا
آیرتام . [ ] (اِخ ) نام منزلی از منازل راه گرگان بخوارزم .
-
لهاة
لغتنامه دهخدا
لهاة. [ ل ِ ] (اِخ ) نثره . منزلی از منازل قمر.
-
مُقَامَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
اقامت (دار المقامه آن منزلي است که کسي از آن بيرون نميرود و از آنجا به جاي ديگر کوچ نميکند)
-
درک
لغتنامه دهخدا
درک . [ دَ ] (اِخ ) شهری است از حدود مکران به ناحیت سند و از وی پانیذ خیزد. (حدود العالم ). شهری است در مکران در سه منزلی قربون و سه منزلی راسک . (از معجم البلدان ).
-
قیارة
لغتنامه دهخدا
قیارة. [ ق َی ْ یارَ ] (اِخ ) منزلی است در دو منزلی واسط در راه حاجیان و در آن چاه آبی است از بنی عجل و از این منزل با خاوید روند. (از معجم البلدان ). رجوع به قیار شود.
-
اتراق
لغتنامه دهخدا
اتراق . [ اُ ت ُ / اُ ] (ترکی ، اِ) توقف چندروزه در سفری بجائی .- اتراق کردن ؛ نشستن در منزلی چند روزی . موقتاً در منزلی اقامت گزیدن .
-
کوثی
لغتنامه دهخدا
کوثی . [ ثا ] (اِخ ) منزلی است مخصوص عبدالدار در مکه . (از معجم البلدان ).