کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منذر اصغر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منذر اصغر
لغتنامه دهخدا
منذر اصغر. [ م ُ ذِ رِ اَ غ َ ] (اِخ ) از ملوک بنی جفنه یا غسانیان است که سیزده سال بعد از نعمان فرمانروایی کرد و پس از وی برادرش جبله به سلطنت رسید. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).
-
واژههای مشابه
-
مُنذِرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بيم دهنده (از انذار به معني خبر دادن از چيزي است که در آن تخويف(ترساندن) باشد ، همچنانکه تبشير به معناي اخبار از چيزي است که در آن مسرت باشد . ويا انذار به معناي اعلام خطر است )
-
مُّنذِرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بیم دهنده
-
ابن منذر
لغتنامه دهخدا
ابن منذر. [ اِ ن ُ م ُ ذِ ] (اِخ ) ابوبکر رئیس اصطبل و بیطاران سلطان ناصربن قلاوون (وفات 741 هَ .ق .). او راست کتاب الصناعتین البیطره و الزرطفه . کاشف الویل فی معرفة امراض الخیل و آنرا کتاب الناصری نیز گفته اند جلد اول آن مشتمل بر احوال اسب عربی و تر...
-
ابن منذر
لغتنامه دهخدا
ابن منذر. [ اِ ن ُ م ُ ذِ ] (اِخ ) نعمان بن مُنذر، ملک حیره . او را کسری بپای پیلان افکند.- امثال :شبی چون شب ابن منذر ؛ شبی بیمناک و صعب .
-
ابن منذر
لغتنامه دهخدا
ابن منذر. [ اِ ن ُم ُ ذِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن منذر خزامی شود.
-
منذر اکبر
لغتنامه دهخدا
منذر اکبر. [م ُ ذِ رِ اَ ب َ ] (اِخ ) منذربن حارث بن جبله ، از ملوک بنی جفنه یا غسانیان است که بعد از پدر خود به سلطنت پرداخت و پس از وی نعمان به فرمانروایی رسید. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262). رومیها بدو بدگمان شدند و او را گرفته به جزیره ٔ سیسیل...
-
ام منذر
لغتنامه دهخدا
ام منذر. [ اُم ْ م ِ م ُ ذِ ] (ع اِ مرکب ) اسب مادیان . (از المرصع) (از مهذب الاسماء). در مهذب الاسماء با الف و لام ، ام المنذر است .در اقرب الموارد ابوالمُنْذِر به معنی خروس آمده .
-
باب منذر
لغتنامه دهخدا
باب منذر. [ ب ِ م ُ ذِ ] (اِخ )دروازه یا کوئی بشیراز بوده است . (شدالازار ص 134).
-
ابراهیم بن منذر خزامی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن منذر خزامی . [ اِ م ِ ن ِ م ُ ذِ رِ ؟ ] (اِخ ) از علما و محدثین نیشابور. ازاو روایت بسیار کرده اند. تولد او در سال 236 هَ .ق . بوده . فرزند او ابوبکر محمد نیز از مشاهیر علماست و چندین کتاب تألیف کرده ، از همه معروفتر کتاب الاشراف است . وف...
-
منذر بسوء العاقبة
دیکشنری عربی به فارسی
بدشگون , ناميمون , شوم , بديمن