کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منخرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منخرق
/monxareq/
معنی
پارهشده؛ دریده؛ پارهپاره.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منخرق
فرهنگ فارسی معین
(مُ خَ رِ) [ ع . ] (اِفا.) پاره شونده ، دریده گردنده .
-
منخرق
لغتنامه دهخدا
منخرق . [ م ُ خ َ رَ ] (ع اِ) منخرق الریاح ؛ بادگذر. (منتهی الارب ). محل وزیدن بادها و بادگذر. (ناظم الاطباء).
-
منخرق
لغتنامه دهخدا
منخرق . [ م ُ خ َرِ ] (ع ص ) دریده شونده . (غیاث ). دریده شونده و پاره پاره گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). دریده و پاره پاره . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : تیزی که پرده های فلک منخرق شودگر عزم برشدن به دماغ جهان کند.کمال الدین اسماعیل (...
-
منخرق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] monxareq پارهشده؛ دریده؛ پارهپاره.
-
جستوجو در متن
-
بادگذار
لغتنامه دهخدا
بادگذار. [ گ ُ ] (اِ مرکب ) روزن باد که گذرگاه باد باشد. (آنندراج ). روزنی که روی بر باد بود و بادگیر. (ناظم الاطباء: بادگزار (کذا)). آنجا که همیشه باد درگذرد. منخرق الریح . بادگذر. (منتهی الارب ). || افسانه گو و داستان گو را گویند. (آنندراج ). قصه خ...
-
اصباهان
لغتنامه دهخدا
اصباهان . [ اِ ] (اِخ ) معرب اسپاهان است ، و آن شهریست مشهور در عراق و نام اصلی او این است . (برهان ) (آنندراج ).و صاحب منتهی الارب کلمه ٔ اصبهان را بنقل از صاحب قاموس مشتق از اَصَّت الناقة آورده است که بمعنی سخت گردیدن گوشت ناقه و محکم شدن پیوستگی ا...