کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منحل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منحل کردن
فرهنگ واژههای سره
برچیدن
-
منحل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تفکيک , حل , ذوب
-
واژههای مشابه
-
منحل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. انحلالیافتن، برچیده شدن ۲. گسسته شدن، گسیختهشدن ۳. از هم پاشیدن، متلاشی شدن ۴. حلشدن، وا شدن
-
منحل شد
فرهنگ واژههای سره
برچیده شد
-
منحل شدن پارلمان
دیکشنری فارسی به عربی
إنحلال مجلس نواب
-
پارلمان را منحل کرد
دیکشنری فارسی به عربی
حل البرلمان
-
جستوجو در متن
-
disbanding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها کردن، منحل کردن، متفرق کردن یا شدن، بر هم زدن
-
disband
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انحلال، منحل کردن، متفرق کردن یا شدن، بر هم زدن
-
disbanded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخریب شد، منحل کردن، متفرق کردن یا شدن، بر هم زدن
-
dissolves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حل می شود، محلول شدن، حل کردن، منحل کردن، اب کردن، گداختن
-
تفکيک
دیکشنری عربی به فارسی
منحل کردن , پياده کردن (ماشين الا ت)
-
ذوب
دیکشنری عربی به فارسی
اب کردن , حل کردن , گداختن , فسخ کردن , منحل کردن , ابگون کردن , تبديل به مايع کردن
-
تعطیل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. منحل کردن، برچیدن، بستن ۲. متوقف کردن (کار، فعالیت)