کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجوق دوزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجوق دوزی
لغتنامه دهخدا
منجوق دوزی . [ م َ / م ُ ] (حامص مرکب ) دوختن منجوق بر جامه یا جز آن زیور را. رجوع به منجوق (معنی آخر) شود.
-
واژههای مشابه
-
طاسک منجوق
لغتنامه دهخدا
طاسک منجوق . [ س َ ک ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )منجوق . ماهچه ٔ علم . و طاسک چیزی است شبیه به طاس کوچک که در منجوق و پرچم تعبیه میشده است : ز موج خون که بر میشد بعیوق پر از خون گشته طاسکهای منجوق .نظامی .
-
منجوق زدن
دیکشنری فارسی به عربی
خرزة
-
جستوجو در متن
-
سنگ دوزی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) طرح زینتی که با مهره ، منجوق ، پولک و سنگ های درخشان بر روی لباس دوخته می شود.
-
نمنم
لغتنامه دهخدا
نمنم . [ ن َ ن َ ] (ع مص ) نقش کردن . زینت دادن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نمنمة شود. || (اِ) منجوق های ریزریز که به وسیله ٔ آنها قاب قرآن ، سرمه دان ، جای مهر نماز و غیره را تزیین می کنند. (فرهنگ فارسی معین ).- نمنم دوزی ؛ دوختن نمنم . نوعی ملی...