کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجنيق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منجنيق
معنی
سنگ انداز , هرجسمي که داراي خاصيت فنري بوده وبراي پرتاب اجسام بکار ميرود , منجنيق انداختن , بامنجنيق پرت کردن , منجنيق
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجنيق
دیکشنری عربی به فارسی
سنگ انداز , هرجسمي که داراي خاصيت فنري بوده وبراي پرتاب اجسام بکار ميرود , منجنيق انداختن , بامنجنيق پرت کردن , منجنيق
-
واژههای مشابه
-
منجنیق
واژگان مترادف و متضاد
فلاخن، قلابسنگ، قلماسنگ
-
منجنیق
فرهنگ فارسی معین
(مَ جَ) [ معر. ] (اِ.) آلتی که در جنگ های قدیم برای پرتاب کردن سنگ یا گلوله های آتش مورد استفاده قرار می گرفت . ج . مناجیق .
-
منجنیق
لغتنامه دهخدا
منجنیق . [ م َ ج َ ] (معرب ، اِ) سنگ انداز. (دهار). فلاخن مانندی است بزرگ که بر سر چوبی تعبیه کنندو سنگ در آن کرده به طرف دشمن اندازند. معرب من چه نیک است . ج ، منجنیقات ، مجانق ، مجانیق . (منتهی الارب ). منجنوق . آلتی که بدان سنگ اندازند و آن معرب ا...
-
منجنیق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. مٲخوذ از یونانی، جمع: مجانق] ‹منجنیک› manjaniq ۱. چوببستهای بلندی که برای کارهای بنایی درست میکنند.۲. [قدیمی] آلتی که در جنگهای قدیم برای پرتاب کردن سنگ یا گلولههای آتش به کار میرفته.
-
منجنیق
دیکشنری فارسی به عربی
منجنيق
-
منجنیق انداز
لغتنامه دهخدا
منجنیق انداز. [ م َ ج َ اَ ] (نف مرکب ) منجنیق اندازنده . آنکه با منجنیق سنگ یا جز آن اندازد : خلیل وار بتان بشکند که نندیشدز آفرازه ٔ نمرود منجنیق انداز. سوزنی .برون او همه دیوان منجنیق اندازدرون او همه دیوان آفتاب نقاب . بدر چاچی (از آنندراج ).رجوع...
-
منجنیق انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
منجنيق
-
منجنیق سنگ انداز
دیکشنری فارسی به عربی
نظامي
-
جستوجو در متن
-
مجانق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منجنیق] ‹مجانیق› [قدیمی] majāneq = منجنیق
-
ledget
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منجنیق
-
سنگ انداز
دیکشنری فارسی به عربی
منجنيق
-
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
منجنيق