کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجر شد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجر شد
دیکشنری فارسی به عربی
أحدَثَ
-
واژههای مشابه
-
منجر شدن
فرهنگ واژههای سره
انجام شدن، انجامیدن، فرجامیدن
-
منجر شده
فرهنگ واژههای سره
انجامیده
-
منجر شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کشیده شدن .
-
دیگ منجر
لغتنامه دهخدا
دیگ منجر. [ گ ِ م َ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دیگ رخشنده . رعد توپ . رجوع به توپ و دیگ شود.
-
منجر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تقدم
-
انجر و منجر
لغتنامه دهخدا
انجر و منجر. [ اَ ج َ رُ م َ ج َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع در تداول عامه ، کشاکش . کش مکش . (یادداشت مؤلف ).
-
جر و منجر داشتن
لغتنامه دهخدا
جر و منجر داشتن .[ ج َ رُ م َ ج َ ت َ ] (مص مرکب ) با کسی مجادلات لفظی داشتن . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به جر و منجر شود.
-
جر و منجر
لغتنامه دهخدا
جر و منجر. [ ج َ رُ م َ ج َ ] (اِمرکب ، از اتباع ) در تداول عوام ، منازعه . کشمکش . جدال . (یادداشت مؤلف ). رجوع به جر و منجر داشتن شود.
-
جَر و مَنجر
لهجه و گویش تهرانی
مرافعه
-
جر و منجر
فرهنگ گنجواژه
جدال، مناقشه.
-
جَر و مَنجر
فرهنگ گنجواژه
کشمکش، جدال.
-
جستوجو در متن
-
ledged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منجر شد