کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجخ
لغتنامه دهخدا
منجخ . [ م ِ ج َ ] (اِ) سنگی باشد که بر فلاخن گذارند و اندازند و به این معنی به جای نون لام هم بر نظر آمده است . (برهان ) (آنندراج ). در جهانگیری و رشیدی «ملخچ » به این معنی آمده . رجوع به ملخچ شود.
-
منجخ
لغتنامه دهخدا
منجخ . [ م ُ ن َ ج ج ِ ] (ع ص ) سرفنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سرفنده . آنکه سرفه می کند. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).