کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منثورة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منثورة
لغتنامه دهخدا
منثورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) تأنیث منثور. ج ، منثورات . رجوع به منثور و منثورات شود.
-
واژههای همآوا
-
منصورة
لغتنامه دهخدا
منصورة. [ م َ رَ ] (اِخ ) شهری به نزدیک قیروان از نواحی افریقیه که منصوربن القائم بن المهدی ، سومین از ملوک فاطمی به سال 337 هَ . ق . بنا کرد و مقر حکومت خود قرار داد. پس از انتقال ملوک فاطمی به مصر مرکز حکومت بنی بادیس گردید و به سال 442 به وسیله ٔ ...
-
منصورة
لغتنامه دهخدا
منصورة. [ م َ رَ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ خوارزم قدیم که در شرق جیحون و مقابل جرجانیه است . (از معجم البلدان ). نام عاصمه ٔ خوارزم قدیم وآن را جیحون به زیر گرفت . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
منصورة
لغتنامه دهخدا
منصورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) مؤنث منصور. رجوع به منصور شود. || ارض منصورة؛ زمین باران رسیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
استاباماتر
لغتنامه دهخدا
استاباماتر. [ اِ ما ت ِ ] (لاتینی ، اِ مرکب ) عنوان تصنیف موسیقی مذهبی که در خمیس العهد آنرا از روی اقوال منثوره ٔ ژاکُپُن داتَدی (مائه ٔ چهاردهم میلادی ) به آواز میخوانند. مشهورترین استاباتها، استابات پالِسترینا، پِرگُلِس ، هَیدن و رُسَینی است که در...
-
کرش
لغتنامه دهخدا
کرش . [ ک ِ / ک َ رِ ] (ع اِ) شکنبه . (دهار) (مهذب الاسماء). ج ، اکراش ، کروش . (مهذب الاسماء). شکنبه ٔ ستور نشخوار زننده چون معده مردم را. ج ، کُروش . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). شکنبه و روده های حیوان را شامل است و بهترین او...
-
منثورات
لغتنامه دهخدا
منثورات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ منثورة، تأنیث منثور. سخنان غیرمنظوم : من کهتر نمی گویم که آن الفاظ امثال را بکلی قذف و حذف کنند و در سلک مقالات و سبک رسالات و نسج منثورات و حوک منظومات به کار ندارند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 174). و من بنده ... ...
-
استشهاد
لغتنامه دهخدا
استشهاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گواهی خواستن . (غیاث ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). حاضر آمدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بگواهی خواندن . گواهی طلبیدن . بشهادت طلبیدن . (تاریخ بیهقی ). || گواه کردن . (تاج المصادربیهقی ). گواه...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز ملقب به تاج الاسلام . اسم و نسب وی احمدبن برهان الدین عبدالعزیزبن مازه معاصربا گورخان خطائی و سنجربن ملکشاه سلجوقی است . و او امام بخارا بود و پسر برهان . آل برهان که ایشان را بنی مازه نیز گویند از خانواده های بزر...
-
اردو
لغتنامه دهخدا
اردو. [ اُ ] (ترکی ، اِ) (زبان ...) نام زبانی که اکنون در پاکستان و هندوستان رایج است . اساس این زبان مختلط است . السنه ٔ هند و آریائی و فارسی هیچیک نمیتوانند ایجاد زبان مزبور را بخود منحصر دانند. از جهت لغات و صرف و نحو، اردو از این دو زبان استفاده ...