کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منثجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منثجة
لغتنامه دهخدا
منثجة. [ م ِ ث َ ج َ ] (ع اِ) کون بدان جهت که برآرد آنچه در شکم است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کون و اِست . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
منتجة
لغتنامه دهخدا
منتجة. [ م ِ ت َ ج َ ] (ع اِ) دبر، بدان جهت که جای زه و راه آمد بچه است . (منتهی الارب ). دبر و سرین . (ناظم الاطباء). اِست بدان جهت که آنچه درشکم است بیرون کند. مِنثَجَة. (از اقرب الموارد).
-
کون
لغتنامه دهخدا
کون . (اِ) سرین و جفته و نشستنگاه باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سرین . نشستنگاه . مقعد. در پزشکی ، نشیمنگاه و در حقیقت ناحیه ٔ سرینی است ومخرج در فرورفتگی منطقه ٔ عضلات سرینی چپ و راست قراردارد. (فرهنگ فارسی معین ). وجعاء. وَرب . وَربة. م...