کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جود و مِنت
فرهنگ گنجواژه
بخشش و منت.
-
مزد و منت
فرهنگ گنجواژه
اجر و پاداش. بی مزد و منت.
-
منت و سرزنش
فرهنگ گنجواژه
شماتت.
-
ناز و منت
فرهنگ گنجواژه
خواهش، ناز و منت کشیدن.
-
ناز و منت
فرهنگ گنجواژه
منت کشیدن.
-
بر روی زمین منت نهادن
لغتنامه دهخدا
بر روی زمین منت نهادن . [ ب َ ی ِ زَ م ِ ن ن َ ن ِ / ن َ دَ] (مص مرکب ) کنایه از تکبر و رغم و رعونت و اعتقاد باطل بخود داشتن و در واقع چنان نبودن . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
منة
لغتنامه دهخدا
منة. [ م ِن ْ ن َ ] (ع مص ) نعمت دادن و بیان نمودن نیکوئی خود را بر کسی و منت نهادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منت برنهادن . (تاج المصادر بیهقی ). سپاس نهادن . (دهار). || (اِ) احسان و نیکوئی . آنچه کرده شود از نیکوئی در حق کسی . (منتهی الارب...
-
منة
لغتنامه دهخدا
منة. [ م ُن ْ ن َ ] (ع اِ) قدرت و توانایی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال هو ضعیف المنة، توانائی آن سست و ضعیف است و ذهب بمنته ؛ تمام شد قوت و توانائی آن . (ناظم الاطباء). قوت . ضد ضعف . ج ، مُنَن . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مدين
دیکشنری عربی به فارسی
مديون , مرهون , زير بار منت , بدهکار , رهين منت , ممنون
-
منن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منَّة] [قدیمی] menan = منت
-
ممنونی
لغتنامه دهخدا
ممنونی . [ م َ ] (حامص ) منت . امتنان . (از ناظم الاطباء). منت داشتگی .
-
ناز کشیدن، نازکش
لهجه و گویش تهرانی
منت کشی
-
موس موس
فرهنگ گنجواژه
منت کشی.
-
یاموس یاموس
فرهنگ گنجواژه
مِنت کشی.