کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتشر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منتشر
/montašer/
معنی
۱. گستردهشونده.
۲. گسترده؛ فاش؛ پراکنده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پراکنده، متفرق
۲. انتشار، پخش، چاپ
فعل
بن گذشته: منتشر ساخت
بن حال: منتشر ساز
دیکشنری
broadcast
-
جستوجوی دقیق
-
منتشر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پراکنده، متفرق ۲. انتشار، پخش، چاپ
-
منتشر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ش ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - فاش ، شایع . 2 - پراکنده ، پاشیده . 3 - انتشار یافته .
-
منتشر
لغتنامه دهخدا
منتشر. [ م ُ ت َ ش ِ ] (ع ص ) پراکنده . (غیاث ) (آنندراج ). پراکنده گشته و گسترده شده . پراکنده و پاشیده و افشان . (از ناظم الاطباء). پراکنده . پریشان . متفرق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خشعاً أبصارهم یخرجون من الأجداث کأنهم جراد منتشر. (قرآن ...
-
منتشر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] montašer ۱. گستردهشونده.۲. گسترده؛ فاش؛ پراکنده.
-
واژههای مشابه
-
مُّنتَشِرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
پراکنده
-
منتشر شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتشار یافتن ۲. پخش شدن، توزیع شدن ۳. پراکنده شدن ۴. چاپ شدن، به چاپ رسیدن ۵. سرایت کردن ۶. گسترده شدن
-
منتشر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتشار دادن ۲. پخش کردن، توزیع کردن ۳. پراکندن ۴. چاپ کردن، به چاپ رساندن ۵. سرایت دادن ۶. گستردن ۷. ترویج کردن، رواجدادن
-
منتشر کردن
فرهنگ واژههای سره
افشاندن، پراکندن، پخش کردن
-
منتشر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ارسال , انشر , طبعة , مستفيض , وسع ، إذاعة
-
منتشر شده
دیکشنری فارسی به عربی
مستفيض
-
منتشر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
وزع
-
منتشر شد
دیکشنری فارسی به عربی
استفاض
-
مجله ای که دوماه یکبار منتشر میشود
دیکشنری فارسی به عربی
نصف شهري