کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتسخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منتسخ
/montasax/
معنی
نسخهگرفتهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتسخ
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ س ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نسخ کننده ، زایل کننده . 2 - نسخه (کتاب ) گیرنده .
-
منتسخ
لغتنامه دهخدا
منتسخ . [ م ُ ت َ س َ ] (ع ص ) نسخه گرفته شده . (غیاث ) (آنندراج ). نوشته شده و نقل کرده شده . (ناظم الاطباء) : در هر شخص انسانی از نسخه ٔ وجود آدم و حوا نسخه ٔ دیگر منتسخ شد به وجود ازدواج روح جزوی و نفس جزوی . (مصباح الهدایه چ همایی ص 96). || بعضی ...
-
منتسخ
لغتنامه دهخدا
منتسخ . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) نسخه گیرنده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه نسخه می نویسد و نسخه برمی دارد. (ناظم الاطباء). || ناسخ . (از آنندراج ). آنکه محو می کند و نسخ می نماید. (ناظم الاطباء) : رقمش منتسخ چهره ٔ یار.ظهوری (از آنندراج ).
-
منتسخ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] montasax نسخهگرفتهشده.