کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتزع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منتزع
/montaza'/
معنی
جداشده؛ ازجاکندهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جدا، سوا، کنده، منفک
۲. مجرد
برابر فارسی
آهنجیده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتزع
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا، سوا، کنده، منفک ۲. مجرد
-
منتزع
فرهنگ واژههای سره
آهنجیده
-
منتزع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ زَ) [ ع . ] (اِمف .) کنده شده ، جدا شده .
-
منتزع
لغتنامه دهخدا
منتزع . [ م ُ ت َ زَ ] (ع ص ) برکنده شده . (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کنده . برکنده . از جای برکشیده . جداشده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- منتزع شدن ؛ برکنده شدن : عِرق نزاع و خلاف از آن به یکبارگی مستأصل و متنزع شد. (مصب...
-
منتزع
لغتنامه دهخدا
منتزع . [ م ُت َ زِ ] (ع ص ) برکننده و از جای برکشنده . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). برکننده و از جای برکننده . (ناظم الاطباء). || بازدارنده .(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برکنده شونده . (آنندراج ...
-
منتزع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] montaza' جداشده؛ ازجاکندهشده.
-
واژههای مشابه
-
منتزع شدن
واژگان مترادف و متضاد
جداشدن، جدا گشتن
-
منتزع شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انفصل
-
جستوجو در متن
-
انفصل
دیکشنری عربی به فارسی
کناره گيري کردن , از عضويت خارج شدن , منتزع شدن , جدا رفتن
-
منفک شدن
واژگان مترادف و متضاد
جداشدن، سوا شدن، منتزع شدن، منشعب گشتن
-
reaves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
reaves، ربودن، بزور بردن، غارت کردن، ترکیدن، منتزع شدن
-
reaving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح کردن، ربودن، بزور بردن، غارت کردن، ترکیدن، منتزع شدن
-
reaved
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفته، ربودن، بزور بردن، غارت کردن، ترکیدن، منتزع شدن