کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منبسط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منبسط
/mombaset/
معنی
۱. گسترده؛ گشوده؛ پهن و فراخ.
۲. خندان و خوشحال.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. باز، گسترده، گشاده، گشوده
۲. بشاش، خوشحال، شادان، گشادهرو ≠ بسته، منقبض
دیکشنری
expansion, expansive
-
جستوجوی دقیق
-
منبسط
واژگان مترادف و متضاد
۱. باز، گسترده، گشاده، گشوده ۲. بشاش، خوشحال، شادان، گشادهرو ≠ بسته، منقبض
-
منبسط
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ س ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - پهن و گسترده شده . 2 - گشاده رو، خندان . 3 - دستخوش انبساط .
-
منبسط
لغتنامه دهخدا
منبسط. [ مُم ْ ب َ س ِ ] (ع ص ) گشاده شونده و گسترده شونده . (غیاث ) (آنندراج ). گسترده . پهناور. پهن و ممتد و دراز. (از ناظم الاطباء) : ز انعام تو منبسط شد زمین در ایام تو مندرس شد فنا. امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 32).ساحتش منبسط، هواش درست تله ٔ صدهز...
-
منبسط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mombaset ۱. گسترده؛ گشوده؛ پهن و فراخ.۲. خندان و خوشحال.
-
واژههای مشابه
-
منبسط شدن
دیکشنری فارسی به عربی
توسع
-
منبسط کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امتداد , انفجر
-
منبسط شدن
واژهنامه آزاد
(واژۀ پیشنهادی کاربران) واتَنجیدَن.
-
جستوجو در متن
-
expanded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منبسط، منبسط شده، بسط یافته، مبسوط
-
expanding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترش، توسعه دادن، بسط دادن، منبسط شدن، منبسط کردن، بسط یافتن، پهن کردن، به تفصیل شرح دادن
-
expands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترش می یابد، توسعه دادن، بسط دادن، منبسط شدن، منبسط کردن، بسط یافتن، پهن کردن، به تفصیل شرح دادن
-
stretcher
فرهنگ لغات علمی
منبسط کننده
-
stretcher
فرهنگ لغات علمی
منبسط کننده
-
myotasis
ماهیچهکشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] منبسط و منقبض شدن ماهیچه