کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناوبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مناوبه
/monāvebe/
معنی
۱. چیزی را نوبتی قرار دادن.
۲. نوبتگذاری.
۳. عقوبت کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناوبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مناوَبَة] ‹مناوبت› [قدیمی] monāvebe ۱. چیزی را نوبتی قرار دادن.۲. نوبتگذاری.۳. عقوبت کردن.
-
واژههای مشابه
-
مناوبة
لغتنامه دهخدا
مناوبة. [ م ُ وَ ب َ ] (ع مص ) به جای یکدیگر بایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). از پی کسی درآمدن و دست به دست گردانیدن و مساهمه کردن . (از اقرب الموارد). از عقب کسی درآمدن و به طور نوبه سواری کردن . (از ناظم الاطباء). رجوع به مناوبت شود. || بطور نوبه ق...
-
جستوجو در متن
-
مناوبت
فرهنگ فارسی معین
(مُ وِ بَ) [ ع . مناوبة ] 1 - (مص م .) چیزی را نوبتی کردن . 2 - عقوبت کردن .
-
مناوبت
لغتنامه دهخدا
مناوبت . [ م ُ وَ / وِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) نوبت قرار دادن . نوبت گذاری . مناوبة : امیرناصرالدین بفرمود که بر سبیل مناوبت پانصد نفر از مردان کار روی بدیشان بنهند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 41). بر سبیل مناوبت دوهزار مرد بر درگاه قایم می دارد. ...
-
نوبة
لغتنامه دهخدا
نوبة. [ ن َ ب َ ](ع مص ) فرودآمدن کار. (از منتهی الارب ). نازل شدن کار. (از متن اللغة). اصابت کردن امری . (از اقرب الموارد). نَوْب . (متن اللغة) (اقرب الموارد). رجوع به نَوب شود. || (اِ) بار. پاس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوبت . (ناظم الاطباء). اس...