کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناهضت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مناهضت
/monāhezat/
معنی
مقاومت کردن در جنگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناهضت
فرهنگ فارسی معین
(مُ هِ ضَ) [ ع . مناهضة ] (مص ل .) برابری کردن در جنگ ، مقاومت نمودن با هم .
-
مناهضت
لغتنامه دهخدا
مناهضت . [ م ُ هََ / هَِ ض َ ] (از ع ، اِمص ) مناهضة. مقاومت و برابری در جنگ . محاربه . مقاتله : امروز تو به عزم مزاحمت ما برخاسته ای و همت بر مناهضت و پیکار گماشته ای . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 199). اسباب مناهضت ساخته باید کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ...
-
مناهضت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مناهَضة] [قدیمی] monāhezat مقاومت کردن در جنگ.
-
واژههای همآوا
-
مناهزت
فرهنگ فارسی معین
(مُ هِ زَ) [ ع . مناهزة ] (مص ل .) 1 - نزدیک شدن به هم . 2 - فرصت یافتن و غنیمت شمردن . 3 - پیش آمدن شکار را.
-
مناهزت
لغتنامه دهخدا
مناهزت . [ م ُ هََ / هَِ زَ ] (از ع ، اِمص ) مناهزة. فرصت نگاه داشتن . فرصت غنیمت شمردن . اغتنام فرصت . انتهاز فرصت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر من از مناهزت فرصت غافل مانم ... بعد از آن سود ندارد. (مرزبان نامه ). به مغافصت و مناهزت ناگاه در آ...
-
مناهزة
لغتنامه دهخدا
مناهزة. [ م ُ هََ زَ ] (ع مص ) فرصت چشم داشتن . (المصادر زوزنی ). فرصت یافتن و غنیمت شمردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).رجوع به مناهزت شود. || به چیزی نزدیک شدن . (المصادر زوزنی ). نزدیک شدن با هم . (منتهی الارب ) (آنن...
-
مناهضة
لغتنامه دهخدا
مناهضة. [ م ُ هََ ض َ ] (ع مص ) مقاومت کردن با هم و برابری نمودن در جنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مقاومت کردن با هم . (از اقرب الموارد). رجوع به مناهضت شود.
-
مناهزت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مناهَزة] [قدیمی] monāhezat ۱. پیشی گرفتن؛ مسابقه.۲. نزدیکی گرفتن؛ نزدیک شدن.۳. غنیمت شمردن فرصت.
-
جستوجو در متن
-
مناهضة
لغتنامه دهخدا
مناهضة. [ م ُ هََ ض َ ] (ع مص ) مقاومت کردن با هم و برابری نمودن در جنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مقاومت کردن با هم . (از اقرب الموارد). رجوع به مناهضت شود.
-
شار ابونصر
لغتنامه دهخدا
شار ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد از پادشاهان غرشستان که در عهد سلطان محمود غزنوی ولایت آن ناحیت داشت تا پسرش محمد بحد مردی رسید و بر ملک مستولی شد، ابونصر منزوی گشت و ملک بدو بازگذاشت و به مطالعه ٔ کتب و مجالست اهل ادب پرداخت . ابوعلی بن سیمجور...