کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناقضت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناقضت
لغتنامه دهخدا
مناقضت . [ م ُ ق َ / ق ِ ض َ ] (از ع ، اِمص ) سخن کسی را نقض کردن . سخن برخلاف یکدیگر گفتن . مناقضة: اگر به مناقضت و معارضت قول او مقاوله ای رفتی از قضیت عقل دور بودی . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 128). سبیل دشمنانگی و مناقضت در پیش آید. (مرزبان نامه چ ق...
-
واژههای همآوا
-
مناقضة
لغتنامه دهخدا
مناقضة. [ م ُ ق َ ض َ ] (ع مص ) قول کسی را نقض کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || سخن برخلاف یکدیگر گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ابطال یکی از دو قول با دیگری . (از تعریفات جرجانی ). مخالفت کردن قول دوم کسی به قول اول وی .(از ا...
-
مناغضة
لغتنامه دهخدا
مناغضة. [ م ُ غ َ ض َ ] (ع مص ) انبوهی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ازدحام کردن . (از محیطالمحیط).
-
جستوجو در متن
-
خلاف ورزی
لغتنامه دهخدا
خلاف ورزی . [ خ ِ / خ َ وَ ] (حامص مرکب ) مخالفت . مناقضت . ضدیت . (ناظم الاطباء).
-
مناقضة
لغتنامه دهخدا
مناقضة. [ م ُ ق َ ض َ ] (ع مص ) قول کسی را نقض کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || سخن برخلاف یکدیگر گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ابطال یکی از دو قول با دیگری . (از تعریفات جرجانی ). مخالفت کردن قول دوم کسی به قول اول وی .(از ا...
-
مقاوله
لغتنامه دهخدا
مقاوله . [ م ُ وَ / وِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) مقاولة. گفت و شنید. گفتگو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.- مقاوله رفتن ؛ گفتگو به عمل آمدن . سخن گفته شدن : اگر به مناقضت و معارضت قول مقاوله ای رفتی از قضیت عقل دور بودی . (م...
-
مناقضه
لغتنامه دهخدا
مناقضه . [ م ُ ق َ / ق ِض َ / ض ِ ] (از ع ، اِمص ) مناقضت . مناقضة. رجوع به مناقضت و مناقضة شود. || (اصطلاح اصول ) نزد اصولیان ، عبارت از نقض باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || نزد اهل نظر عبارت از منع مقدمه ٔ دلیل است . (از کشاف اصطلاحات الفنون )....
-
منافات
لغتنامه دهخدا
منافات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) از هم جدا شدن و نفی کردن و با هم هر دیگری را نیست کردن ،چنانکه نقیض و ضدیت که میان شب و روز و گرمی و سردی است . (غیاث ) (از آنندراج ). منافاة. || مدافعه و دورکردگی . مباینت . مناقضت . ضدیت . مخالفت . (ازناظم الاطباء). ...
-
منع
لغتنامه دهخدا
منع. [ م َ ] (ع مص ) بازداشتن از کاری . (تاج المصادر بیهقی ). بازداشتن . (المصادر زوزنی ). بازداشتن کسی را از کاری و چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). بازداشت و دورکردگی و دفع و رد و تعرض و ممانعت و نهی و نفی و انکار و مخالفت و مزاحم...
-
جدل
لغتنامه دهخدا
جدل . [ ج َ دَ ] (ع اِمص ) خصومت ، اسم است جدال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سختی دشمنی . (از شرح قاموس ). سختی و لداد در خصومت . (از قطر المحیط). پیکار. (مهذب الاسماء). مخاصمت . ستیز. || قدرت بر خصومت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانائ...