کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناقص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مناقص
/manāqes/
معنی
= منقصت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناقص
لغتنامه دهخدا
مناقص . [ م َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ منقصة. (از اقرب الموارد) (المنجد). ج ِ منقصت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به منقصة و منقصت شود.
-
مناقص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منقصة] [قدیمی] manāqes = منقصت
-
جستوجو در متن
-
منقصت
فرهنگ فارسی معین
(مَ قَ صَ) [ ع . منقصة ] (اِ.) 1 - کمی ، کاستی . 2 - عیب ؛ ج . مناقص .
-
منقصة
لغتنامه دهخدا
منقصة. [ م َ ق َ ص َ ] (ع اِ) عیب . (مهذب الأسماء). کمی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقص . ج ، مناقص . (اقرب الموارد). رجوع به مدخل بعد و منقصت شود.
-
منقصت
لغتنامه دهخدا
منقصت . [ م َ ق َ ص َ ] (ع اِ) نقصان و عیب . (غیاث ). کمی و نقصان و زیان و خسارت و عیب و خطا. (ناظم الاطباء). منقصة. نقص . نقیصه . کمی . کاستی . ج ، مناقص . (یادداشت مرحوم دهخدا) : چون منقصت سرو و قمر جویی برخیزچون مفسدت لاله و گل خواهی بنشین . عثمان...