کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منافس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منافس
معنی
رقيب , هم چشم , حريف , هم اورد , هم چشمي کننده , نظير , شبيه , هم چشمي , رقابت کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منافس
دیکشنری عربی به فارسی
رقيب , هم چشم , حريف , هم اورد , هم چشمي کننده , نظير , شبيه , هم چشمي , رقابت کردن
-
واژههای همآوا
-
منافث
لغتنامه دهخدا
منافث . [م ُ ف ِ ] (ع ص ) هم راز. (مهذب الاسماء). زیرگوشی گوینده . (ناظم الاطباء). رجوع به منافثة و مدخل بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
هم چشم
دیکشنری فارسی به عربی
منافس
-
هم چشمی کننده
دیکشنری فارسی به عربی
منافس
-
هم چشمی
دیکشنری فارسی به عربی
منافس
-
رقیب
دیکشنری فارسی به عربی
خصم , منافس
-
حریف
دیکشنری فارسی به عربی
خصم , مباراة , معارض , منافس
-
هم اورد
دیکشنری فارسی به عربی
خصم , ملحق , منافس
-
نظیر
دیکشنری فارسی به عربی
صنع , مباراة , مثل , منافس , نظير
-
رقابت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اکد , تحدي , منافس
-
شبیه
دیکشنری فارسی به عربی
صنع , علي حد سواء , مثل , منافس , نظير , وسام
-
منفس
لغتنامه دهخدا
منفس . [ م َ ف َ ] (ع اِ) نفس کش و دهان و سوراخ . (ناظم الاطباء). دهانه ها. ج ، منافس . (از یادداشت مرحوم دهخدا).
-
محتقن
لغتنامه دهخدا
محتقن . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتقان . بازدارنده و نگاهدارنده . (از منتهی الارب ). || کسی که گرفتار حبس البول شده باشد. (ناظم الاطباء). بیمار حقنه گیرنده از بند شدن بول . (از منتهی الارب ). || جمعشونده . گردآینده (شیر، خون ). || در اصطل...