کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناسب برای سن جنینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
small for gestational age, SGA
کوچک برای سن جنینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ویژگی نوزادی که وزن آن کمتر از ده درصد وزن استاندارد سنش باشد
-
large for gestational age, LGA
بزرگ برای سن جنینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ویژگی نوزادی که وزن آن بیش از نود درصد وزن استاندارد سنش باشد
-
gestational age
سن جنینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] سن یک نوزاد در لحظۀ تولد که ازطریق محاسبۀ طول بارداری به دست میآید
-
abortus
افکانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] جنین یا رویان با وزن کمتر از 500 گرم یا با سن جنینی کمتر از 20 هفتۀ کامل که از زهدان خارج شده باشد
-
felling age
سن برش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سن تعیینشده برای برش درختان
-
radiometric dating 2
سنیابی پرتوسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] روشی برای تعیین سن بر پایۀ واپاشی عناصر پرتوزا
-
height-for-age curve
منحنی قد ـ سن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی منحنی برای ارزیابی قد کودک در سنهای مختلف در مقایسه با منحنی استاندارد
-
fission track dating
سنیابی اثر شکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] روشی برای محاسبۀ سن یا تعیین نسبت چگالی اثرهای شکافت خودبهخودی به اثرهای شکافت القاشده
-
carbon dating
سنیابی کربنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] روشی برای تعیین سن از راه اندازهگیری غلظت کربن چهارده باقیمانده در مواد آلی
-
مشمول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ مف .) 1 - فراگرفته شده ، شامل شده . 2 - کسی که به سن قانوی برای ورود به نظام وظیفه رسیده .
-
نابالغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] nābāleq پسر یا دختری که به بلوغ شرعی نرسیده. Δ سن بلوغ شرعی برای پسر پانزدهسالگی و برای دختر نهسالگی است.
-
کاس سن
لغتنامه دهخدا
کاس سن . [ س َ ] (اِخ ) (کوه ) کوهی واقع در جنوب ایتالیا، نزدیک «کاسینو» داری 519گز ارتفاع . به سال 529 «سن بنویی » در آنجا صومعه ای برای پیروان مسلک خود ساخت که در قرون وسطی بتمام عالم مسیحیت پرتو افکند و به سال 1944 بسبب یک بمباران شدید بکلی خراب گ...
-
سن ین
لغتنامه دهخدا
سن ین . [ س ِ ی ِ ] (اِخ ) از علمایی که برای خواندن خط هیت ها متحمل زحماتی شده اند و کار زیاد کرده اند. (ایران باستان ج 1 ص 49).
-
تبائید
لغتنامه دهخدا
تبائید. [ ت ِ ] (اِخ ) در قسمت های جنوبی مصر قدیم که امروز «صعید» نامیده میشود و شهر «تب » باستانی پایتخت آن بود، این ناحیه در بیابانی قرار دارد که از شرق بغرب امتداد یافته است ، و همین امر موجب شد که در اواخر قرن سوم میلادی گروهی از مسیحیان برای فرا...
-
social tourism
گردشگری حمایتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری که در آن دولت یا افراد خیر تسهیلات لازم را برای افرادی که به دلیل محدودیتهای مالی و جسمی و سن و غیره امکان گردشگری ندارند، فراهم میکنند