کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منازعه و زد و خورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منازعه و زد و خورد
فرهنگ گنجواژه
درگیری.
-
جستوجو در متن
-
skirmish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان خوردن، زد و خورد، کشمکش، جنگ جزئی، زد و خورد کردن
-
skirmishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درگیری ها، زد و خورد، کشمکش، جنگ جزئی، زد و خورد کردن
-
زد و خورد
لغتنامه دهخدا
زد و خورد. [ زَ دُ خوَرْ / خُرْدْ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) در مقام جنگ مستعمل است . «زد»، زدن زخم و «خورد»، خوردن زخم است . در این لفظ بوی خون می آید. (بهار عجم ) (آنندراج ). زدن و خوردن . ضرب زدن و مورد ضرب واقع شدن . || جنگیدن . (فرهنگ فارسی م...
-
زد و خورد
دیکشنری فارسی به عربی
معرکة
-
skirmished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا شده، زد و خورد کردن
-
skirmisher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانه گذاری، زد و خورد کننده
-
settos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
settos، زد و خورد، نبرد، درگیری
-
زد و خورد شدت یافت
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَدَمَ الصَّراعُ
-
بکوب بکوب
لهجه و گویش تهرانی
زد و خورد
-
زد و خورد
فرهنگ گنجواژه
دعوا.
-
جرح و قتل
فرهنگ گنجواژه
زد و خورد و کشت و کشتار.
-
پاق و پق
فرهنگ گنجواژه
صدای توپ و زد و خورد.
-
بزن و بشکن
فرهنگ گنجواژه
زد و خورد، هیاهو و شلوغی.