کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منادا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منادا
/monādā/
معنی
در دستور زبان، کسی که خوانده شده است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منادا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: منادیٰ] (ادبی) monādā در دستور زبان، کسی که خوانده شده است.
-
جستوجو در متن
-
باریا
لغتنامه دهخدا
باریا. (منادا، صوت ) یعنی ای باری تعالی . بمعنی ای باری یعنی خدایا. (ناظم الاطباء). ای خدا. (دِمزن ).
-
الها
لغتنامه دهخدا
الها. [ اِ لا ] (منادا،صوت ) مأخوذ از عربی ، یعنی ای خدا. (ناظم الاطباء). از اله عربی + الف ندا، خدایا. بارالها نیز گویند.
-
ای شهریار
لغتنامه دهخدا
ای شهریار. [ اَ / اِ ش َ ] (اِ مرکب ) نام روز سی ام است از ماههای ملکی . || (منادا) خطاب به کلانتر و شهریار. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (هفت قلزم ).
-
خسروا
لغتنامه دهخدا
خسروا. [ خ ُ رَ / رُ ] (منادا، صوت ) ای خسرو. ای پادشاه . شها. ملکا. پادشاها : خسروا، خداوندا. (تاریخ بیهقی ).خسروا بنده را چو دل است .انوری .
-
vocative case
حالت ندایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالتی دستوری که در آن اسم یا گروه اسمی منادا قرار میگیرد و در فارسی با «ای» یا «ایا» پیش از اسم یا «ا» در پایان آن یا صرفاً با تغییر آهنگ مشخص میشود متـ .حالت آیی ندایی، آیی vocative
-
ربی
لغتنامه دهخدا
ربی . [ رَب ْ بی ] (ع منادا، صوت ) پروردگار من . خدایا. الهی . (یادداشت مرحوم دهخدا). ای خدای من . (ناظم الاطباء) : ابریق می مرا شکستی ربی بر من در عیش را ببستی ربی بر خاک بریختی می ناب مراخاکم بدهن مگر تو مستی ربی ! (منسوب به خیام ).|| (اِ) نوعی خرم...
-
ربی
لغتنامه دهخدا
ربی . [ رَب ْی ْ ] (ع منادا، صوت ) رَب ِّ. گاهی در قَسَم «ب » دوم را به «ی » بدل کنند، و منه قولهم : لا و ربیک لاافعل کذا؛ یعنی قسم بپروردگار تست ... (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از متن اللغة).
-
جانا
لغتنامه دهخدا
جانا. (منادا) مرکب از جان و «آ»ی ندا، بمعنی عزیزا. محبوبا. ای جان : این عشق نیست جانا جنگست و کارزار. فرخی .خواهم که بدانم من جانا توچه خو داری تا از چه برآشوبی تا از چه بیازاری . منوچهری .جانا ترا که گفت که احوال ما مپرس بیگانه گرد و قصه ٔ هیچ آشنا ...
-
اللهم
لغتنامه دهخدا
اللهم . [ اَل ْ لا هَُ م ْ م َ ] (ع منادا، صوت ) ای بارخدا. (زمخشری ). ای بارخدایا . (صراح ) (مجمل اللغة). ای بارخدای . (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ) . در اصل یا اﷲ بود لفظ «یا» را حذف کردند ومیم مفتوح و مشدد بعوض آن در آخر افزودند. (از غیاث اللغات ) ...
-
چنان و چنین
لغتنامه دهخدا
چنان و چنین . [ چ ُ / چ ِ ن ُ چ ُ / چ ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کذا و کذا. مؤلف آنندراج بنقل از جواهرالحروف نویسد که : «چنان و چنین » را جایی استعمال کنند که دو چیز یا دو شخص مجهول الحقیقة مراد باشند. لیکن ظاهراً این تعریف درست نیست و «چنان و چنین...
-
رب
لغتنامه دهخدا
رب . [ رَب ْ ب ِ ] (ع منادا، صوت ) مخفف ربی . خدای من : و اذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تُحْی ِ الموتی قال او لم تؤمن قال بلی ولکن لیطمئن قلبی . (قرآن 260/2)، و چون گفت ابراهیم بپروردگار من بنمای بمن چگونه زنده میگردانی مردگان را، گفت باور نمیداری ؟ گف...
-
الهی
لغتنامه دهخدا
الهی . [ اِ لا ] (ع منادا، صوت ) مرکب از «اله » که اسم ذات حق تعالی است و یاء متکلم ، پس معنی مجموع اله من است . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). این لفظ را در مقام ندا گویند و حرف ندا را اغلب حذف کنند. خدایا. ربی . خدای من : الهی عبداﷲ را از سه آفت ...
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . (حرف ) نشانه ٔ حرف سی و دوم یعنی آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای ابجدی است . در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند. نام آن «یا»، «یاء»، «ی » و «یی » است و در خط به صورتهای زیر نوشته و با اصطلاحات «ی تنها» چ...