کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناحة
لغتنامه دهخدا
مناحة. [ م َ ح َ ] (ع اِ) جای ماتم زنان . (مهذب الاسماء). ماتمکده . (آنندراج ). ماتم سرای . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جای نوحه و ماتم . (غیاث ). || ماتم کردن . (غیاث ) (آنندراج ). ماتم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): کنا فی مناحة فلان ؛ یعنی د...
-
واژههای همآوا
-
مناحت
لغتنامه دهخدا
مناحت . [ م َح ِ ] (ع اِ) ج ِ مِنحَت . (اقرب الموارد) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به منحت شود. || ج ِ مَنحَت ، به معنی اصل و نژاد. گویند: هم کرام المنابت والمناحت . (از اقرب الموارد). رجوع به منحت شود.
-
جستوجو در متن
-
مناوح
لغتنامه دهخدا
مناوح . [ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ مَناحة. (اقرب الموارد). رجوع به مناحة شود.
-
مناحات
لغتنامه دهخدا
مناحات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَناحَة. (اقرب الموارد). رجوع به مناحة شود.
-
نواح
لغتنامه دهخدا
نواح . [ ن ُ ] (ع مص ) گریه و ماتم نمودن به آواز بلند. (از آنندراج ). نوح . نیاح . نیاحة. مناحة. (از اقرب الموارد). رجوع به نیاحة شود.
-
عزاخانه
لغتنامه دهخدا
عزاخانه . [ ع َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ماتم خانه و خانه ای که در آن عزا برپا می کنند. (ناظم الاطباء). جایی که در آن مراسم عزا برپا دارند. (فرهنگ فارسی معین ). ماتم سرا. مصیبت سرا. مَناحة : به دارالشفا چون درآید طبیب عزاخانه گردد ز مرگ غریب .ملاطغرا (...
-
نوح
لغتنامه دهخدا
نوح . [ ن َ ] (ع مص ) نوحه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ). گریه و ماتم نمودن به آواز بلند بر شوی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). به بانگ بلند و عویل و جزع گریستن بر شوی خود. (از اقرب الموارد). نواح . نیاحة. مناحة. (متن اللغة) (اقرب الموا...
-
مأتم
لغتنامه دهخدا
مأتم . [ م َءْ ت َ ] (ع اِ) انجمن زنان . ج ، مَآتِم . (مهذب الاسماء). مجمع مردم در اندوه یا شادی یا خاص به مجمع زنان یا به مجمع زنان جوان . ج ، مآتم . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). هر مجتمعی از مردان یا زنان در شادی و اندوه . (ازاقرب الموارد). |...