کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممیزیپذیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
auditability
ممیزیپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] امکان بازدید مستقیم از فعالیتهای یک سامانه برای پایش سامانه و تشخیص تخطیهای امنیتی بهمنظور ارائۀ پیشنهاد در اصلاح نظارتها و روندها و سیاستها
-
واژههای مشابه
-
ممیزی
واژگان مترادف و متضاد
ارزیابی، بررسی، تحقیق، تفتیش، رسیدگی، سانسور، وارسی
-
ممیزی
فرهنگ فارسی معین
(مُ مَ یِّ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - وارسی ، رسیدگی . 2 - ارزیابی مالیاتی .
-
ممیزی
لغتنامه دهخدا
ممیزی . [ م ُ م َی ْ ی ِ ] (حامص ) بررسی و تشخیص . || بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی . بازدید.
-
ممیزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] momayyezi رسیدگی مالیاتی.
-
ممیزی
دیکشنری فارسی به عربی
تدقيق , مسح
-
vulnerability audit
ممیزی آسیبپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند شناسایی و مستندسازی آسیبپذیریهای خاص سامانههای مهم اطلاعاتی
-
security audit
ممیزی امنیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بررسی و آزمایش روشها و اقدامات امنیتی برای ارزیابی کفایت و همخوانی آنها با خطِمشی امنیتی
-
technology auditing, technological capability assessment
ممیزی فنّاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] ارزیابی توان یک سازمان یا کشور در رابطه با یک یا مجموعهای از فنّاوریها
-
ممیزی مالیاتی
دیکشنری فارسی به عربی
احصاء السکان
-
ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مسح
-
addressability
نشانیپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. ازلحاظ امکان، قابلیت مشخص کردن نقطهای از حافظه و مانند آن 2. ازلحاظ میزان، شمار نقاط نشانیپذیر در حافظه و مانند آن
-
ناوشپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← قابلیت ناوبَری
-
controllability
واپایشپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] قابلیت آنچه بتوان بر آن نظارت داشت یا آن را مهار و محدود کرد