کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممنوع الخروج بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممنوع الخروج بودن
دیکشنری فارسی به عربی
الحمان من خروج البلاد
-
واژههای مشابه
-
forbidden band
نوار ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کاف میان دو نوار انرژی مجاز در جامدهای بلورین
-
forbidden transition
گذار ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر گذار میان دو حالت که قاعدههای گزینش را نقض کند
-
dark archives
آرشیو ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مجموعهای از منابع آرشیوی که برای استفادۀ آینده ذخیره شدهاند و غیرقابلدسترس هستند
-
taboo frequencies
بسامدهای ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بسامدهای مورد استفادۀ گروهی از نیروهای خودی که، به دلیل اهمیت آن، سایر نیروهای خودی باید از تداخل در آن پرهیز کنند
-
ممنوع المداخله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ممنوعالمداخَلَة] (حقوق) mamnu'olmodāxele ویژگی کسی که از مداخله در امری منع شده.
-
ممنوع الورود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mamnu'olvorud آنکه یا آنچه وارد کردنش به شهری یا کشوری منع شده.
-
ممنوع الورود
دیکشنری فارسی به عربی
مغلق
-
ممنوع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
الغ , امنع , حانة
-
no passing zone
محدودۀ سبقت ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از یک راه دوطرفۀ دوخطه که سبقت گرفتن در یک یا هر دو جهت آن ممنوع است
-
no-strike target list
فهرست آماجممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فهرستی که فرمانده تدوین و تعیین میکند و دربردارندۀ اهدافی است که نباید تخریب شوند
-
closed fire-season , fire season 1
فصل آتشممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دورههایی از سال که در آن روشن کردن آتش در جنگل محدودیتهای قانونی دارد
-
vessel exclusion zone
منطقۀ ورودممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] منطقهای در دریا که کشتیهای عبوری و قایقهای ماهیگیری حق ورود به آن را ندارند
-
no fire line
خط آتشممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خطی که در نزدیکی آن توپخانه یا کشتیها فقط در صورت درخواست یا تأیید فرمانده پشتیبانیشونده مجاز به شلیک هستند اختـ . خام 2NFL