کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممنوعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممنوعة
لغتنامه دهخدا
ممنوعة. [ م َ ع َ ] (ع ص ) مؤنث ممنوع : لا مقطوعة و لا ممنوعة. (قرآن 33/56). رجوع به ممنوع شود.- اراضی یا جزایر ممنوعه ؛ آنجاها که رفتن و دیدن آن ممتنع و یا غیرممکن است : فاوقدوا ناراً فانسبک الفضه فعلموا انه معدن (ای ارض هذه الجزیره )... و مثل هذا...
-
واژههای مشابه
-
مَمْنُوعَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
منع شده
-
واژههای همآوا
-
مَمْنُوعَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
منع شده
-
جستوجو در متن
-
admonitioner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوعه
-
band gap
فرهنگ لغات علمی
نوار ممنوعه
-
forbidden fruit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میوه ممنوعه
-
interdiction fire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش ممنوعه
-
Forbidden City
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهر ممنوعه
-
proscribes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوعه، بازداشتن از، تبعید کردن، تحریم کردن، نهی کردن، بد دانستن
-
imbruing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوعه، الودن، اغشتن، الوده کردن، تر کردن، اشباع کردن، جذب کردن
-
touch-me-not
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به من دست نزن، گل حنا، امر ممنوعه
-
ممنوع
واژگان مترادف و متضاد
غیرمجاز، غیرقانونی، قدغن، ممنوعه، منعشده، ناروا، نهی ≠ مجاز