کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممقر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممقر
لغتنامه دهخدا
ممقر. [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) شی ٔ ممقر؛ چیزی نیک ترش یا تلخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). چیزی ترش یا تلخ . (از اقرب الموارد).
-
ممقر
لغتنامه دهخدا
ممقر. [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) شیر. (از منتهی الارب ). شیر کم آب . (ناظم الاطباء)(از آنندراج ). || شیر ترش . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || چاه کم آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ممغر
لغتنامه دهخدا
ممغر. [ م ِغ َ ] (ع ص ) خرمابن سرخ بار. (ناظم الاطباء). ممغار.
-
ممغر
لغتنامه دهخدا
ممغر. [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) گوسفندی که از بیماری پستان شیر وی خون آلوده باشد. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ممغر
لغتنامه دهخدا
ممغر. [ م ُ م َغ ْ غ َ ] (ع ص ) رنگ کرده به گِل سرخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ممغر
لغتنامه دهخدا
ممغر. [ م ُ م َغ ْ غ ِ] (ع ص ) بسر ممغر؛ غوره ٔ همرنگ گِل سرخ . (منتهی الارب ). غوره ٔ خرمابن که همرنگ گِل سرخ باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژیان ، شرزه ، چیره خران ، برق چنگال از صفات اوست . (آنندراج ). پستانداری عظیم الجثه و قوی از...