کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممعط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممعط
لغتنامه دهخدا
ممعط. [ م ُ م َع ْ ع ِ ] (ع ص ) نیک دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار دراز. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ممات
واژگان مترادف و متضاد
۱. فوت، مرگ، وفات ۲. لحظهمرگ، واقعه ≠ حیات
-
ممات
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) مرگ ، زمان مرگ .
-
ممات
لغتنامه دهخدا
ممات . [ م ُ ] (ع ص ) مرده و متروک و منسوخ . (ناظم الاطباء). مهجور. مهجورة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): متروک ، لخم وجه فلان ... قال ابن درید و هو فعل ممات . (قاموس ).
-
ممات
لغتنامه دهخدا
ممات .[ م َ ] (ع مص ، اِمص ) مرگ . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مردن . نماندن . فوت . بمردن . (تاج المصادر بیهقی ). موت . (اقرب الموارد). واقعه . ارتحال . مقابل حیات . مقابل محیا. مقابل زندگی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : أم حسب الذین...
-
ممات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mamāt ۱. مرگ.۲. زمان مرگ.
-
مَمَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
مرگ (عبارت "إِذاً لَّأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ ﭐلْحَيَاةِ وَضِعْفَ ﭐلْمَمَاتِ " یعنی :در آن صورت دو برابر در دنيا و دو برابر در آخرت عذاب به تو مىچشانديم)